فعال اصولگرا: امید به گرهگشایی از نهادهای سیاسی در میان مردم کمرنگ شده است
خواندنی ها
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سعید آجورلو کارشناس مسائل سیاسی معتقد است تضعیف نهاد سیاسی منجر به کاهش مشارکت شده است. او در توضیح علل کاهش مشارکت گفت: «نهاد سیاست تضعیف شده است. در این ایام که بین مردم بودم این امر قابل مشاهده بود که امید به گرهگشایی از نهادهای سیاسی نزد مردم و نسبت به دهه 90 و دهه 80 کمتر شده است و ربط معناداری بین حل مسائل مردم و وضعیت اقتصادی، وضعیت کلی جامعه، چشمانداز جامعه و مشارکت در انتخابات وجود دارد. حد واسط این دو همیشه نهادهای سیاسی یا نهاد انتخابات بودند. ما یک دهه90 تا حد زیادی از دست رفته و تلخی از نظر شاخصهای اقتصادی -مخصوصا از نیمه دوم دهه 90- داشتیم که معلول عوامل مختلفی است. بخشی از آن به خاطر انفعال دولت روحانی است، بخشی ظهور ترامپ است، بخشی کروناست اما مهمتر از هرچیزی این است که شاید دولت روحانی به واسطه تک راهحلی بودن به آن ضربه زد و رابطه نهادسیاسی و مردم به یک رابطه تضعیفشده تبدیل شده است. از 98 تا امروز میزان مشارکت زیر 50 درصد است. کمااینکه در دور دوم انتخابات مجلس هشتم و نهم مشارکت نصف دور اول بود اما در انتخابات روز جمعه مشارکت حتی نصف دور اول هم نبود؛ اگر نصف بود تقریبا به 12 درصد میرسید و 4 درصد کم شد و اینها حدود 300هزار رای بود. فکر میکنم تضعیف نهاد انتخابات مرتبط با تضعیف نهادهای سیاسی و تضعیف کارکرد آنهاست و ضعف در گرهگشایی و حل مساله و کارآمدی است. درواقع مردم میبایست نتایج ملموس هم احساس کنند.»
حد و مرز رقابت سیاسی همچنان نامشخص
آجورلو در ادامه به رقابت سیاسی جناحهای سیاسی هم اشاره کرد و توضیح داد: «نکته بعد اینکه درواقع حد و مرز رقابت سیاسی در کشور مشخص و معین نیست. اولا رقابت سیاسی معنادار در انتخابات 1402 به صورت کامل شکل نگرفت. بخشی از علت شکل نگرفتن این رقابت به خاطر طیف رادیکال اصلاحات است که اجازه پیشثبتنام، مشارکت و رقابت را به اصلاحطلبان ندادند. حتی همین روزنهگشایان موردانتقاد بقیه اصلاحطلبان قرار گرفتند و خاتمی هم بیشتر جانب اصلاحطلبان رادیکال را گرفت. وقتی «رقابت معنادار» وجود نداشته باشد، نهاد انتخابات هم تضعیف میشود و از آن سمت هم رقابت تخریبی، سلبی و بدون برنامه و حوزههای ایجابی و کمپین منفی به جای اینکه بتواند ضعف ناکارآمدی را از بین ببرد، خودش تبدیل به عامل دیگری شده که مشارکت پایین بیاید. عدد مشارکت در کلانشهرها و پایتخت، عدد نگرانکنندهای است. میشود گفت یکچهارم از واجدان شرایط در پایتخت مشارکت کردند. نکته دوم هم این است که تبدیل شدن رقابت سیاسی به رقابت درونجناحی نهتنها برای مردم خیلی معنادار نیست و مشارکت خلق نمیکند، بلکه موجب میشود سرمایه اجتماعی هم کم شود و نهاد انتخابات تضعیف شود. این دو عامل هم نیروهای سیاسی، هم نیروهای اجتماعی را دربرمیگیرد.»
رابطه نهادهای سیاسی با اجتماعی تضعیف شده است
تضعیف رابطه نهادهای سیاسی و اجتماعی عامل دیگری است که آجورلو آن را در کاهش میزان مشارکت موثر دانست و توضیح داد: «رابطه نهادهای سیاسی با نیروهای اجتماعی تضعیف شده و نیروهای اجتماعی به اندازه کافی از نیروهای سیاسی پشتیبانی نمیکنند یا نیروهای سیاسی خواست عمومی را پشتیبانی نمیکنند و شما میبینید مشکل برنامه و ایده داریم و تنها ایده یک گروه این است که من هیاترئیسه را تغییر میدهم، این خواسته بنیان اجتماعی ندارد. خواسته اصلی جامعه این است که مجلسی کارآمد برای حل مساله- که بتواند نظارت قوی داشته باشد و قانونها را اجرا کند- متاسفانه در برنامه خیلی از گروههای سیاسی دیده نمیشود. آنچه در فضای سیاسی غالبشده همین فهرستها و لیستها هستند نه برنامهها، گذشتهها یا کارهای ایجابی و چشماندازها بهنظر میرسد حاصل این مشارکت پایین میشود که مجلس تضعیف شود و خروجی از مجلس برای کار بیرون نیاید و اینها یک چرخه است که مدام همدیگر را تقویت میکنند. ما باید این چرخه را به هم بزنیم و اجازه ندهیم مجلس دوازدهم، مجلس تفرقه و تلخ کردن کام ملت باشد. اگر این اتفاق بیفتد، احتمال اینکه مشارکت پایینتر بیاید وجود دارد. ما باید بتوانیم مرزی در این اختلاف و کار کردن و خروجی گرفتن ایجاد کنیم که بهنظر من کار خیلی سختی است.»
باید از یخزدگی سیاسی که با آن مواجه هستیم، عبور کنیم
آجورلو درباره اینکه چه اقداماتی برای افزایش مشارکت در انتخاباتهای بعدی میتوان انجام داد، گفت: «اولین نکته این است که اصل موضوع را انکار نکنیم و بپذیریم این میزان مشارکت، عدد خوبی نیست. مشارکت 41 و 42 درصد شاید چیز نرمالی باشد که در بقیه کشورها هم اتفاق میافتد اما اگر تبدیل به روند شود، شاید خیلی مناسب نباشد. برخی این را نمیپذیرند و اساسا این مدل مشارکت را میپسندند که هم در بخشی از طیفهای افراطی جریان اصلاحطلب وجود دارد تا بتوانند طعنه بزنند، هم در بخشهایی از جناح راست و به نظر من خلاف گفتار رهبری و ایده جمهوری است. نکته بعد این است که نیروهای سیاسی و احزاب خود را ترمیم و رابطه خود را با جامعه تقویت کنند. این امر به نظر من نکته مهمی است، تا زمانی که فاصله احزاب با نیروهای سیاسی زیاد باشد، همچنان در روی همین پاشنه میچرخد. نکته بعد این است که رقابت بهمعنای اجتماعی و سیاسی شکل بگیرد، مردم حس کنند که سلایق مختلف در صحنه حضور دارند و براساس نسبت خود با آن سلیقهها وارد آن صحنه شوند. نکته بعد اینکه خروجی از نهادهای سیاسی بیرون میآید، خروجی قابللمس و ملموسی مشاهده میشود که بتواند به مردم امید دهد و چشماندازی برای مردم ایجاد شود. شاید کار سختی باشد، شاید هم زمان ببرد اما میشود چند قدم را در این مسیر برداشت. ما باید از این یخزدگی سیاسی- که حاصل عواملی است که گفتم- عبور کنیم، باید تغییراتی در این آرایش بدهیم. قدم اول انکار نکردن است و وقتی انکار نکردیم، شرایط برای نکات بعد ایجاد میشود. در شرایط فعلی فکر میکنم، از ظرفیت انتخابات ریاستجمهوری میشود برای مشارکت بالای 50، 60 درصدی استفاده کرد تا بشود مجدد نهاد انتخابات و نهاد سیاست را تقویت کرد.»
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1132737/