بگذارید سردار، ملی بماند
اخبار ایران
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - شرق / متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
جواد اطاعت/ خبر شهادت سردار سلیمانی نهفقط ایرانیان؛ بلکه کشورهای مسلمان و حتی آزادگانی که او را میشناختند، در غم و اندوهی جانکاه فرو برد. در جامعه ایرانی همه طرفداران نظم سیاسی حاکم تا طیف وسیعی از مخالفان و منتقدان همه سیاهپوش شده و اندوه خود را آشکارا بیان کردند. فضای مجازی یکباره سلیمانی شد و در مراسم تشییع پیکر پاک این سرباز وطن غم و اندوه به اوج رسید و میلیونها انسان ماتمزده را به خیابانها کشاند. سلیمانی در شرایطی به شیوه ناجوانمردانهای ترور شد که ایران بیش از هر زمان دیگری به چنین سرداران حرفهای، عقلگرا، محبوب و ازخودگذشته نیاز داشت. درباره این سردار بزرگ میتوان کتابها نوشت، فیلمها ساخت و اشعار زیادی سرود؛ اما سؤالی که در این مختصر به آن پاسخ خواهیم داد، این است که راز محبوبیت گسترده و فراگیر این شهید راه وطن چیست؟ در پاسخ به این سؤال به اختصار مواردی تقدیم علاقهمندان آن شهید بزرگوار میکنیم، به امید آنکه راه او، مرام او، اخلاص و ازخودگذشتگی او الگو و دستمایهای برای جوانان این مرزوبوم باشد. شهید سلیمانی بدون هیچ چشمداشتی با 40 سال مبارزه و مجاهده از کشور و ملت خود دفاع کرد و در جنگ تحمیلی بارها تا مرز شهادت پیش رفت. در جبهه شرقی کشور امنیتساز شد و در مبارزه با داعش و تروریستهای تکفیری لحظهای از پای ننشست. برای او دفاع از مظلوم و انسان مهم بود. از آیین و کیش کسی نمیپرسید. کرد، بلوچ، عرب و عجم، مسلمان، مسیحی، شیعه، سنی، علوی، ایزدی و... در قاموس سردار تفاوتی نمیکرد. همه را به چشم انسان میدید و از دفاع و کمک به آنان دریغ نمیورزید. در مرام او قومگرایی و برتریطلبی بر انسانها نهتنها جایگاهی نداشت؛ بلکه خدمت به آنان را طریق وصل به معشوق میدانست. زیبایی عمل او در این بود که غمخوار آدمیان بود؛ چراکه به وحدت خالق و مخلوق اعتقادی راسخ داشت. او مصداق آیه «والَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُم» بود. در مقابل متجاوزان و تکفیریها بسیار سخت و پرصلابت و در مقابل مردم بسیار خلیق، مهربان و متواضع بود. او سرداری بود که نامش رعشه بر اندام تروریستها میانداخت؛ اما در کمک به سیلزدگان کشورش خاضعانه دست آسیبدیدگان را میبوسید تا مرهمی بر دلهای زخمخورده آنان باشد.
سلیمانی همراستا با جهاد اصغر یک عمر به مبارزه با نفس پرداخته بود و در جهاد اکبر نیز موفق بود؛ بهگونهایکه به نفس مطمئنه و مقام رضا دست یافته بود (یآ أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیهً مَّرْضِیهً، فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى).
شهید سلیمانی یک نظامی حرفهای بود و بهخوبی دریافته بود که فعالیت در عرصه نظامی با ورود به عرصه سیاسی منافات دارد. او خود را فراتر از رقابتهای سیاسی و حزبی قرار میداد و تمام کسانی را که دل در گرو کشور و ملت داشتند، دوست میداشت و برایشان احترام قائل بود. همین خصیصه هم بود که در مراسم تشییع پیکر پاکش هیچ خط و مرزی وجود نداشت و همه آمده بودند.
سادهزیستی او نشان از بزرگی روح او داشت. از مقام و موقعیت خویش نهتنها سوءاستفاده؛ بلکه استفاده مشروع هم نمیکرد. در قاموس شهید سلیمانی بسیاری از مواهب برای او حرمت یا دستکم کراهت داشتند. شهید سلیمانی به گونهای خود را ساخته بود که در بند جاه و مال نبود و از همه این نیازهای مادی مستغنی بود. بهراستی او مصداق این غزل حافظ بود که؛ عاشق دردیکش اندر بند مال و جاه نیست/ این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است.
شهید سلیمانی درعینحال که عارف و عاشقی وارسته بود، در عرصه عمل و اقدام بهشدت عقلگرا بود و با تدبیر عمل میکرد. به عبارتی او به مرحلهای رسیده بود که عقل، نقل، عشق و عرفان را با هم ممزوج کرده بود؛ بهگونهایکه مصداق این سخن مولانا شده بود: جهد کن تا پیر عقل و دین شوی/ تا چو عقل کل تو باطنبین شوی.
و در پایان اینکه سردار سلیمانی به عهد خود با خدایش وفادار ماند و به آرزویش که همانا چشیدن شهد شهادت بود، نائل آمد. امروز این ما هستیم که با میراث او چگونه برخورد کنیم. از جنبههای مختلفی این شهید والامقام اسطورهای است که میتواند برای همه بهویژه نظامیان یک الگوی عملی باشد؛ اما مهمتر اینکه بگذاریم شهید سلیمانی بهعنوان یک سردار ملی برای تمام ملت ایران باقی بماند و از مصادره این میراث گرانبها خودداری کنیم.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/119245/