تضعیف اصلاحطلبان؛ بیش از این؟
اخبار ایران
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - آرمان ملی / متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
در حالی هر روز اخبار ناگواری از گوشه و کنار کشور به گوش میرسد وضعیت بررسی صلاحیتها اغلب چهرههای سیاسی برای حضوردر انتخابات مجلس آینده مشخص شده است. براساس اخبار اعلام شده در حدود هشتاد نماینده مجلس دهم ردصلاحیت شدهاند و از سوی دیگر اغلب چهرههای اصلاحطلب نیز توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شدهاند. اتفاقی که در شرایطی که کشور با مخاطرات زیادی مواجه شده میتواند آبستن تحولات مهمی در آینده جریانهای سیاسی و به خصوص جریان اصلاحات باشد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با حجتالاسلام هادی غفاری نماینده سه دوره اول مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی مجمع نیروهای خط امام گفتوگو کرده است. حجتالاسلام غفاری معتقد است: «در شرایط کنونی کشور در وضعیتی قرار گرفته که جریان اصلاحات باید با لیستی در انتخابات وارد شود که به فکر «نجات ملی» باشد. «نجات ملی» به معنای عام آن مورد نظر بنده است. نجات ملی به معنای این است که نمایندگان و مسئولان کشور با جدیت و عزم راسخ درصدد رفع مشکلات مردم برآیند و شرایطی را به وجود بیاورند که میزان رضایت مردم از حاکمیت افزایش پیدا کند. افرادی باید در لیست اصلاحطلبان قرار بگیرند که به فکر منافع شخصی خود نباشند و منافع ملی و مصالح مردم را بر هر چیزی ترجیح بدهند. به همین دلیل در شرایط کنونی که اغلب چهرههای اصلاحطلب ردصلاحیت شدهانداصلاحطلبان تلاش میکنند با لیست صددرصد اصلاحطلب در انتخابات شرکت کند. بااین وجود اگر تعداد چهرههای اصلاحطلب برای بستن لیست به حد نصاب نرسید،اصلاحطلبان در انتخابات شرکت خواهند کرد اما لیست ارائه نمیکنند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
چرا با اینکه در انتخابات گذشته هم ثبت نام کرده بودید و صلاحیت شما تایید نشده بوده، دوباره در انتخابات مجلس ثبت نام کردید؟
بنده با توجه به شرایط کشور و احساس مسئولیتی که نسب به مردم احساس میکردم در انتخابات ثبت نام کردند. بنده دارای سابقه قانونگذاری و حضور در مجلس شورای اسلامی هستم. از سوی دیگر با اقشار مختلف مردم و مشکلات آنها به صورت مستقیم در تماس هستم. بنده با کارشناسان حوزههای مختلف در ارتباط بودم و با کمک و مشورت این افراد میتوانستم در مجلس حضور پیدا کنم و در راستای حل مشکلات مردم تلاش کنم.
دلیل رد صلاحیت شما توسط شورای نگهبان چه بود؟
به بنده به صورت رسمی چیزی اعلام نشده است. با این وجود دلیل ردصلاحیت من بند سه ماده بیست و هشت یعنی عدم التزام به ولایت مطلقه فقیه بود که بنده نیز نسبت به این ردصلاحیت اعتراض خود را ارائه کردم. در انتخابات گذشته نیز که بنده ثبت نام کردم به همین دلیل و همین بند ماده بیست و هشتم ردصلاحیت شدهام. برخی عنوان میکنند اصلاحطلبان برای بالا بردن هزینه سیاسی ردصلاحیتها با توجه به قطعی بودن ردصلاحیتها در انتخابات ثبت نام کردهاند. این در حالی است که به هیچ وجه چنین مسألهای وجود نداشته و بنده با چنین هدفی در انتخابات ثبت نام نکردم. بنده تا یک روز قبل از ثبت نام تمایلی به ثبت نام در انتخابات نداشتم. با این وجود دوستان زیادی خواستار حضور من در انتخابات بودند و این مسأله را با من در میان میگذاشتند. بنده به هیچ عنوان به دنبال این نبودم که برای کسی و یا برای نظام هزینه تراشی کنم. بنده اهل لج و لج بازی و کشمکش نیستم. در شرایط کنونی کشور با دشمنان خارجی مواجه است که شرایط کشور را خطیر و حساس کرده است. به همین دلیل نیز ما فریادهای خود را برای دشمن خارجی کنار گذاشتهایم. این در حالی است که به هیچ عنوان به دنبال دعوای داخلی و کشمکش نیستیم و در شرایط کنونی این گونه حرکت را به مصلحت کشور نمیدانیم.
چرا دولت حسن روحانی در ردصلاحیت اصلاحطلبان نقش داشت و اغلب چهرههای اصلاحطلب در هیأتهای اجرایی ردصلاحیت شدند؟ آیا وزارت کشور برخلاف رویه کلی دولت درست به چنین اقدامی زده است؟
واقعیت این است که وزارت کشور به شکل اصلاحطلبی عمل نمیکند. در واقع آقای روحانی اصلاحطلب نیست و خود ایشان نیز چنین ادعایی را مطرح نکرده است، اما در ماجرای بررسی صلاحیتها نوعی توافق نانوشته میبینم. به نظر میرسد بین شورای نگهبان و دولت حسن روحانی نوعی توافق نانوشته برسر صلاحیت اصلاحطلبان صورت گرفته است که به واسطه آن همه نگاهها متوجه یک نهاد نباشد و دولت حسن روحانی نیز در آن سهیم باشد.
دولت چرا چنین ریسک بزرگی را انجام داده است؟
در همه کشورهای جهان دولتها دارای اندیشه مستقل برآمده از پایگاه اجتماعی خود دارد. این در حالی است که حرکت دولت آقای روحانی برآمده از آرای پایگاه اجتماعی ایشان نیست. بنده به عنوان کسی که در دوران انتخابات به شهرهای مختلف سفر کردم و در سخنرانیهای خود مردم را به حمایت از آقای روحانی دعوت کردم معتقدم که آقای روحانی باید در مسیری حرکت میکرد که حامیان انتخاباتی ایشان انتظار آن را داشتند. این در حالی است که در عمل چنین اتفاقی رخ نداده است. البته بنده منکر فشارهای بیرونی روی دولت آقای روحانی نیستم. با این وجود معتقدم دولت در برخی زمینهها و به خصوص در وزارت کشور عملکرد قابل قبولی از خود ارائه نکرده است. اصلاحطلبان در انتخابات گذشته حضور بیشتری در ثبت نامها داشتند. این در حالی است که در انتخابات اخیر این حضور کمرنگتر از گذشته بود. دلیل اصلی آن این بود که اصلاحطلبان ثبت نام را بیفایده و بینتیجه قلمداد میکنند. به همین دلیل نیز مانند گذشته علاقه زیادی برای ثبت نام در انتخابات ندارند. از سوی دیگر با توجه به اتفاقاتی که در کشور رخ داده احتمال اینکه مشارکت مردم نسبت به گذشته در انتخابات کاهش پیدا کند وجود خواهد داشت.
چرا معتقدید احتمال میزان کاهش مشارکت مردم در انتخابات آینده وجود دارد؟
واقعیت این است که مردم عملکرد قابل توجهی برای حل مشکلات مشاهده نکردهاند. مردم با کسی هم دعوا ندارند و کسی را هم مقصر نمیدانند. به هر حال کشور در وضعیت خاصی قرار دارد و بخش عظیمی از مردم در وضعیت معیشتی مناسبی بسر نمیبرند. در شرایط کنونی دولت تصمیم گیرفته به مردم کمک معاش بدهد. براساس برآوردی که صورت گرفته نیز این کمک معاش به شصت میلیون مردم ایران تعلق میگیرد. مردم ایران که نباید کمک معاش بگیر باشند و بلکه باید کمک معاش بده باشند. در گذشته ملت ایران به کشورهای دیگر هم کمک میکردند. این در حالی است کهامروز شرایط کشور به شکلی شده که چشم مردم به دست دولت است که چه زمانی یارانه یا کمک معاش به آنها پرداخت کند. مردم ایران از این وضعیت خسته شدهاند و این خستگی و ناامیدی به خوبی در بین افکار عمومی جامعه مشهود است. قرار نیست نمایندگانی که در مجلس آینده حضور خواهند داشت یک شبه معجزه کنند و وضعیت اقتصادی کشور را به یک باره تغییر بدهند. بااین وجود میتوان با قانونمندی صحیح در زمینه سیاست خارجی و داخلی و زیرساختهای اقتصادی گامهای مهمی در جهت رفع مشکلات مردم برداشت. مگر کشور سوئیس یا کرهجنوبی چه کردهاند که از اقتصادی پویا برخوردارند و مردم این کشورها در رفاه زندگی میکنند؟ جز اینکه با تدبیر و عقلانیت کشور خود را مدیریت کرده و با انتخاب مسیر درست در سیاست خارجی و مدیریت دقیق داخلی به این نقطه رسیدهاند؟ ایران از تواناییهای طبیعی و انسانی زیادی برخوردار است و نباید مردم کشور تا به این اندازه با چالشهای اقتصادی مواجه باشند. به دلایل مختلف امروز مردم کشور با ناامیدی و نارضایتی زندگی میکنند. متأسفانه بخشی از این ناامیدی دامن اصلاحطلبان را نیز گرفته است.
چرا جریان اصلاحات هنوز نتوانسته به یک استراتژی واحد برای حضور در انتخابات برسد. این در حالی است که اغلب چهرههای اصلاحطلب ردصلاحیت شدهاند. در چنین شرایطی جریان اصلاحات باید با چه رویکردی در انتخابات حضور پیدا کند؟
یکی از اهداف اصلی اصولگرایان از گذشته تاکنون اختلاف افکنی بین طیفهای مختلف جریان اصلاحطلبی و شقهشقه کردن این جریان سیاسی بوده است. در این بین برخی از افراد در ظاهر عنوان میکنند که اصلاحطلب هستند اما در باطن به دنبال منافع و مصالح شخصی خود هستند و هر آنجا که منافع فردی آنها به خطر میافتد رفتار دیگری از خود نشان میدهند. در نتیجه برخی را نمیتوان صددرصد اصلاحطلب نامید. از سوی دیگر در درون جریان اصلاحات طیفهای مختلف فکری وجود دارد و این طیفهای فکری بر سر چگونگی حضور در انتخابات آینده دیدگاههای خود را مطرح میکنند که در برخی مواقع این دیدگاهها با هم متفاوت است. در شرایط کنونی کشور در وضعیتی قرار گرفته که جریان اصلاحات باید با لیستی در انتخابات وارد شود که به فکر «نجات ملی» باشد. «نجات ملی» به معنای عام آن مورد نظر بنده است. نجات ملی به معنای این است که نمایندگان و مسئولان کشور با جدیت و عزم راسخ درصدد رفع مشکلات مردم برآیند و شرایطی را به وجود بیاورند که میزان رضایت مردم از دستگاه حاکمیت افزایش پیدا کند. افرادی باید در لیست اصلاحطلبان قرار بگیرند که به فکر منافع شخصی خود نباشند و منافع ملی و مصالح مردم را بر هر چیزی ترجیح بدهند. به همین دلیل در شرایط کنونی که اغلب چهرههای اصلاحطلب ردصلاحیت شدهاند اصلاحطلبان تلاش میکنند با لیست صد درصد اصلاحطلب در انتخابات شرکت کنند. با این وجود اگر تعداد چهرههای اصلاحطلب برای بستن لیست به حد نصاب نرسید اصلاحطلبان در انتخابات شرکت خواهند کرد اما لیست ارائه نمیکنند. ما در گذشته یک بار در چنین شرایطی قرار گرفتیم و به دلایل مختلف برای جلوگیری از حضور تندروها در مجلس با اصولگرایان معتدل ائتلاف کردیم. بدون شک این ائتلاف برای هفت پشتمان بس است. در شرایط کنونی مهمترین آسیب و چالش جریان اصلاحطلبی دعوای بین گروهی است. اصلاحطلبان نباید پیش خود فکر کنند که نمره صد دارند و مصون از اشتباه و انتقاد هستند. همه اصلاحطلبان دارای یک نمره نیستند. نمره برخی صد است، برخی هشتاد، برخی چهل و برخی بیست. کسانی که دارای رویکرد اشتباه بودهاند باید مشکلات خود را بپذیرند و آن را اصلاح کنند. درغیراینصورت از دایره تفکر اصلاحطلبی خارج خواهند شد. اصلاحطلبی مدعی اصلاح امور جامعه است. در چنین حالتی اگر جریان اصلاحات از اصلاح خود غافل باشد رسالت تاریخی خود را فراموش کرده است. یکی از ویژگیهای یک جریان سیاسی پویا و فعال کادرسازی است. برخی عنوان میکنند باید قدیمیهای جریان اصلاحات کنار بروند و جای خود را به جوانان بدهند. این سخن صحیح نیست. هر جریان سیاسی به افراد باتجربه و جوان نیاز دارد و این دو باید در کنار یکدیگر باشد. با این وجود قدیمیهای جریان اصلاحات باید دست به کادرسازی و تربیت نیروهای جدید بزند تا این جریان سیاسی بتواند خود را با دغدغههای نسل جدید همراه کند. فرصت دادن به جوانان به معنای کنارگذاشتن نیروهای قدیمی نیست.
با توجه به اتفاقات رخ داده در ماههای اخیر چه چشماندازی برای انتخابات آینده متصور هستید؟
در مرحله نخست ما باید برای اعتراضات مردم فکر کنیم که در کجا و به چه صورت انجام شود تا این همه هزینه و خسارت به بار نیاید. اگر مجلس به واقع در رأس امر باشد باید یک قانون الزامآور برای دستگاههای اجرایی کشور تصویب میکرد که به موجب این قانون اعتراضات قانونی مردم به رسمیت شناخته شود. در قانون اساسی آمده که اعتراضات مردمی در صورتی که مخل نظم و امنیت عمومی و مسلحانه نباشد آزاد است. در چنین شرایطی مجلس شورای اسلامی توانست با قانونگذاری صحیح چارچوب این اعتراضات را مشخص کند. در بسیاری از کشورهای جهان این اتفاق رخ داده و مردم میتوانند در محلهای تعیین شده اعتراض خود را نشان بدهند. از سوی دیگر اتفاق مهم دیگری که میتوانست مانع از ناامیدی بیشتر مردم شود تقویت احزاب بود که در عمل مورد توجه قرار نگرفت. این وضعیت درباره احزاب اصلاحطلب و اصولگرا وجود دارد. اگر احزاب تقویت میشدند و مسئولیت اعتراضات مردمی را برعهده میگرفتند ما امروز در وضعیت بهتری به سر میبردیم. متأسفانه برخی تلاش میکنند با سخنرانی و منبر مشکلات مردم را حل کنند. این در حالی است که مشکلات مردم با سخنرانی حل نمیشود. سخنرانی نیاز است اما کافی نیست. باید شرایطی در کشور به وجود بیاید که تنها مرجع قانون گذاری مجلس شورای اسلامی باشد. هنگامی که مردم احساس کنند مجلس به واقع عصاره فضائل ملت است و از قدرت قانون گذاری کافی برخوردار است با امیدواری بیشتری در انتخابات حضور پیدا میکنند. با این وجود امروز مجلس شورای اسلامی از جایگاه اصلی خود فاصله گرفته و از سوی دیگر نهادهای موازی با قانون گذاریهایی که در زمینههای مختلف انجام میدهند ناامیدی مردم برای حضور در انتخابات را افزایش داده اند. در نتیجه اگر قرار است مردم با امیدواری در انتخابات حضور پیدا کنند باید مجلس به جایگاه واقعی خود بازگردد. یک مجلس قوی میتواند زیرساختهای تصمیم گیری و تصمیمسازی را در کشور تقویت کند. یک مجلس قوی دولت را نیز قوی میکند و دولت را به تحرک بیشتری وادار میکند. یک مجلس قوی اهل معامله و بده وبستان نیست و رابطه خود با وزرا را براساس پول و رابطه تعیین نمیکند. بنده معتقدم امروز جریان اصلاحات در یک آزمون بسیار بزرگ قرار گرفته است. اصلاحطلبی باید موضع خود را با قدرت مشخص کند. این جریان باید به این جمع بندی برسد که نباید با قدرت کاری داشته باشد و بلکه باید به دنبال نجات کشور و حل مشکلات مردم باشد. در شرایط کنونی نجات کشور توسط هر جریانی صورت بگیرد قابل احترام است. نجات کشور نیز باید در واقعیت صورت بگیرد نه در حالت صوری و شعاردادن. بدون شک با شعار دادن نمیتوان چشمانداز مطلوبی برای آینده متصور بود.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/119500/