بزرگنمايي:

ایرانیان جهان - ایسنا /متن پیش رو در ایسنا منتشر شده و انتشار آن در اخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
ترامپ به خودداری از شکست در انتخابات 2020 ادامه می‌دهد، زیرا این کار باعث جذب پول برای کمیته سیاسی تازه تأسیس او و نامزدی احتمالی ریاست جمهوری برای سال 2024 می‌شود.
 رابرت ریچ، وزیر کار دولت کلینتون و مشاور و استاد آمریکایی در حوزه اقتصاد در مطلبی در روزنامه گاردین نوشته است: میلیون‌ها آمریکایی به جای آنکه با الیگارش‌ها در این کشور مخالفت کنند دچار تفرقه و حواس‌پرتی شده‌اند، همانطور که رهبرانشان چنین چیزی را می‌خواهند.
این را به عهده ترامپ و همپیمانان جمهوریخواهش بگذارید تا انرژی بیشتری صرف مبارزه با تقلب انتخاباتی ناموجود کنند به جای آنکه آن را برای مهار ویروسی که 244000 آمریکایی را کشته و همچنان به شمار آن می افزاید.
هزینه این توجه نابجا غیرقابل محاسبه است. در حالی که پاندمی کرونا رکوردها را می شکند، هنوز هیچ استراتژی ملی برای تجهیزات، صدور فرمان برای در خانه ماندن، احکام مربوط به ماسک یا امداد مربوط به فاجعه وجود ندارد.
هزینه دیگر مربوط به میلیونها رای دهنده حامی ترامپ است که به این باور رسیده‌اند که انتخابات دزدیده شده و در سالهای آینده یک نیروی متخاصم خواهند بود و این کار را برای انجام هر کار مورد نیاز کشور از جمله اقدامات مربوط به مهار ویروس سخت‌تر می سازد.
ترامپ به تظاهر ادامه می‌دهد چون این باعث کشیده شدن پول به کمیته اقدام سیاسی جدیدالتاسیس او شده و به او اجازه تقبل نقش نامزد مفروض ریاست جمهوری برای سال 2024 را چه مایل به نامزدی باشد یا صرفا خودش را در مرکز توجه حفظ کند، می‌دهد.
جمهوریخواهان ارشد همچون میچ مک کانل، رهبر اکثریت سنای آمریکا دارند با این روند همراه می‌کنند چون حامیان ملی خزانه‌های حزب جمهوریخواه را مجددا پر می‌کنند.
بزرگترین نافعان بزرگترین حامیان حزب هستند – طبقه میلیاردر شامل سران بزرگترین شرکتها و نهادهای مالی کشور، شرکت‌های خصوصی و صندوق های پوششی – که یک ملت شدیدا دچار تفرقه به آنها از طریق دادن دسترسی بی قید به سودهای اقتصادی خدمت می‌کند.
دزدی آنها چهار دهه قبل شروع شد. بر اساس یک مطالعه اخیر Rand اگر توزیع درآمد در آمریکا در همان سطح سه دهه بعد از جنگ جهانی دوم باقی می ماند، طبقه 90 درصدی پایین اکنون 47 تریلیون دلار ثروتمندتر بودند.
باز توزیع 47 تریلیون دلار به سمت بالا به خاطر دلایل طبیعی نبود. این یک کار ساختگی بود. همچنان که ثروت در طبقه بالا انباشته می شد، قدرت سیاسی هم برای کشیدن حتی ثروت بیشتر و بی اهمیت دانستن هر کس دیگر انباشته می‌شد.
انحصارگری ها گسترش یافتند چون قوانین حمایت از مصرف کننده خنثی شدند. اتحادیه‌های کارگری تضعیف شدند زیرا شرکتها اجازه پیدا کردند اتحادیه ها را در هم بشکنند. بازار وال استریت اجازه یافت با پول مردم دیگر قمار کند و هر زمان که در شرط‌بندی‌هایش به مشکل می‌خورد وام نجات دریافت می کرد در حالی که میلیونها نفر خانه ها و پس اندازهایشان را از دست می دادند. مالیاتها بر طبقه بالا کاهش یافتند در حالی که مفرهای مالیاتی عریض شدند.
زمانی که کووید 19 ضربه زد، شرکتهای بزرگ حوزه تکنولوژی بازار را در تنگنا قرار دادند، ثروتمندان روی برتری اطلاعاتی تجارت کردند و خزانه‌داری و فدرال رزرو شرکت‌های بزرگ را با وام نجات دادند اما اجازه دادند شرکتهای کوچک به زیر کشیده شوند. از ماه مارس، ثروت میلیاردرها سر به فلک گذاشته در حالی که اکثر آمریکا فقیرتر شده است.
چطور الیگارشی توانسته در یک دموکراسی که در آن طبقه 90 درصد پایینی آرا را دارند بگریزد؟ چون طبقه 90 درصد پایینی شدیدا دچار اختلاف هستند.
خیلی قبل تر از ترامپ، جمهوریخواهان به رای دهندگان سفید پوست می‌گفتند دشمنان واقعی آنها سیاهپوستان، لاتین تبارها، مهاجران، نخبگان ساحلی، بوروکراتها و سوسیالیستها هستند. ترامپ با سوار شدن بر خشم و نارضایتی آنها و با پیامهای حتی مستقیم‌تر و آتشین‌تر وارد کاخ سفید شد. او هنوز هم با ادعای دیوانه‌وار یک انتخابات دزدیده شده به این کار ادامه می‌دهد.
مطمئنا الیگارشی قدردان کاهش های مالیاتی ترامپ-جمهوریخواهان، برچیدن قوانین و یک دادگاه عالی با بیشترین میزان دوستی با تاجران از زمان اوایل دهه 1930 تا کنون است. اما بزرگترین هدیه ترامپ-جمهوریخواهان رای دهندگانی است که بیشتر از هر زمان دچار چند دستگی هستند.
در این نزاع جو بایدن در حالی وارد می شود که درباره اینکه "رئیس جمهور همه آمریکایی هاست" و از همکاری با حزب جمهوریخواه صحبت می‌کند. اما حزب جمهوریخواه خواستار همکاری نیست. وقتی بایدن یک شاخه زیتون را به دست میگیرد، مک کانل و دیگر رهبران جمهوریخواهان همانطور پاسخ می دهند که به اوباما پاسخ می‌دادند – با جنگ بیشتر، زیرا این قدرتشان را حفظ می کند و پولهای زیاد را در گردش نگه می دارد.
رئیس جمهور منتخب به دنبال یافتن یک طبقه متوسط میانه رو است. این کار سختی است زیرا طبقه متوسطی وجود ندارد. شکاف واقعی دیگر بین چپ در برابر راست نیست بلکه میان طبقه 90 درصد پایین در برابر الیگارشی است.
بایدن و دموکراتها در صورتی به ملت بهتر خدمت خواهند کرد که تبدیل به حزب 90 درصد پایین – فقرا و طبقه متوسط کارگر، سیاهپوستها و سفیدپوستها و قهوه‌ای پوستها، و همه آنهایی که در صورت عدم تصاحب آمریکا توسط الیگارشی امروز 47 تریلیون دلار ثروتمندتر بودند شود.