مرگهای اسرارآمیزی که الهامبخش فیلم کابوس در خیابان الم بودند
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - کابوس در خیابان الم یکی از کلاسیکهای ژانر وحشت است. یک فیلم سینمایی که مجموعهای از رویدادهای غیر قابل توضیح و اسرارآمیز در دهه هشتاد در خلق آن نقش داشتند.
برخی از بهترین شخصیتهای شرور سینما و ادبیات از افراد و حوادث واقعی الهام گرفتهشدهاند. شخصیتهایی مانند صورتچرمی و نورمن بیتس از اِد گین، دکتر هانیبال لِکتر از دکتر آلفردو تروینو و دلقک قاتل، پِنیوایز از جان وین جِسی که همگی قاتلان بیرحمی بودند. ولی الهامبخش اسلشر «کابوس در خیابان اِلم (1984)» و شخصیت شرور آن فِردی کروگر، مجموعهای از رویدادهای عجیب و غیر قابل توضیح در اواخر دهه 1970 و اوایل 1980 بود که هنوز علت آنها بهدرستی دانسته نمیشود. پناهندگانی که در خواب میمُردند
اواخر دهه 1970 بود که گزارشهای عجیبوغریبی در نیویورک تایمز و لسآنجلس تایمز به چاپ رسیدند. این گزارشها از مرگ دهها جوان اهل همونگ در خواب خبر میدادند. همونگها مردمانی از نژاد لائوسی هستند که در طول جنگ ویتنام برای آمریکاییها جنگیدند. برآورد میشود که تعداد تلفات همونگها در طول جنگ ویتنام 10 برابر سربازان آمریکایی بوده است. پس از پایان جنگ، وقتی نیروهای آمریکایی منطقه را ترک کردند، همونگها به حال خودشان رها شدند. با افتادن دولت لائوس به دست کمونیستها، همونگها به هدف تصفیههای بیرحمانهی حاکمیت تبدیل شدند. همین امر باعث شد همونگها از بیم جوخههای مرگ یا بدتر از آن، زندانی شدن در اردوگاه کار اجباری از مهلکه بگریزند و به آمریکا پناهنده شوند.
این موارد توجه رسانهها را جلب کرد. این مرگومیرها باعث نگرانی پناهندگان اهل همونگ شد. با افزایش شمار قربانیان، مرکز کنترل و پیشگیری بیماری آمریکا تحقیقات مستقلی برای روشن شدن علت مرگهای غیر منتظره آغاز کرد. در آن زمان حدود 35 هزار نفر از مردمان همونگ در آمریکا زندگی میکردند؛ ولی نرخ مرگومیر جوانان همونگی نسبت به جمعیتشان بسیار بیشتر از حد عادی بود. در واقع چنانکه مرکز تحقیقات پزشکی قانونی اورنج کانتی گزارش داد، این موارد مشکوک عامل بیش از نیمی از تمام مرگومیرها در میان همونگها بودند؛ یعنی چنان بود که مردان همونگ بیش از سوانح رانندگی، قتل یا بیماری، بر اثر عامل مرموزی در خواب جان میباختند.
تا به حال فرضیههای مختلفی برای علت مرگ جوانان همونگ مطرح شده است. براساس یکی از فرضیات، قربانیان بر اثر استرس شدید هنگام «فلج خواب» جان باختند. فلج خواب نوعی اختلال خواب است که فرد پیش از به خواب رفتن یا پس از بیدار شدن، برای چند ثانیه تا چند دقیقه توانایی انجام حرکات ارادی را از دست میدهد. فلج خواب مشکلی کاملا شایع و ظاهرا ناشی از فلج طبیعی است که هنگام گذر از مرحله رؤیابینی به حالت هوشیاری به وجود میآید. در واقع در این حالت، مغز در میانه راه خواب و بیداری گیر میکند. استرس یکی از عوامل شناختهشده فلج خواب است. فلج خواب بهتنهایی کاملا دلهرهآور و اغلب با توهمات حسی، بصری و شنیداری همراه است که آن را به تجربهای مهلک بدل میکند. تجربهی حس سنگینی روی سینه و خفقان به همراه توهمات بصری شنیداری، به افسانههای زیادی در مورد این پدیده دامن زده است. در باورهای عامه ایرانی، ماده دیوی به نام «بَختک» عامل این حالت دانسته میشود. در فرهنگهای غربی عفریتهایی همچون «ساکوبِس» (ماده دیوی که به هنگام خواب عارض مردان میشود) و «اینکوبِس» (عفریت مذکری که سراغ زنان میآید) عامل آن دانسته میشدند. ولی با وجود هولناکی تجربه فلج خواب، این پدیده هیچ آسیبی به فرد وارد نمیکند. بسیار خوب؛ ولی چرا مردان همونگ در خواب میمردند؟ در مورد مردم همونگ جریان پیچیدهتر از اینها بود. نباید مشکلات، کشمکشها و دشوارهای گریختن از کشور خود در بحبوحهی قتلعام و نسلکشی و آمدن به کشوری با فرهنگی کاملا متفاوت را دست کم گرفت. پناهندگان همونگ با دشواریهای زیادی از جمله مشکلات زبانی و اشتغال، گذر از تغییرات نسلی و جنسیتی، گناه بازماندن و اختلالات عاطفی و روانی ناشی از صدمات ﺣﺎﺻﻞ از روﯾﺪادﻫﺎی آﺳﯿﺐزا دستوپنجه نرم میکردند. این مسائل و مشکلات میتوانسته روی آنان تأثیر چشمگیری داشته باشد.
عامل دیگر، مسائل اعتقادی و فرهنگی خاص مردمان همونگ بود. چنانچه شِلی آدلر در کتاب «استرس پناهندگان و باورهای عامه: مرگ ناگهانی همونگها» اشاره کرده، پسزمینههای فرهنگی ممکن است باعث بروز واکنش شدیدتر نسبت به پدیدهای از نوع فلج خواب شده باشد. همونگها در فرهنگ خود به شکلی از همهجانانگاری (باور به روح در همه چیز) عقیده داشتند. آنان هنگام ترک سرزمین مادری خود حس میکردند از روح نیاکان خود جدا افتادهاند؛ روحی که قبلا از آنان در برابر ارواح خبیث محافظت میکرد. شلی آدلر در مصاحبه با پناهندگان همونگ دریافت بسیاری از این میترسند که ارواح نیاکان آنها نتوانستهاند به همراهشان از اقیانوس اطلس بگذرند و خود را به خاک آمریکا برسانند. درحالیکه ارواح حامی نتوانسته بودند خود را به خانهی جدید همونگها برسانند، ظاهرا برخی ارواح خبیث به همراه آنان تا آمریکا آمده بودند. «دآ چو (Dab Tsog)» یکی از این ارواح خبیث است. همونگها در سرزمین مادری در رسوم سنتی خود با قربانیها و هدایا و پیشکشها خشم این گونه ارواح خبیث را فرومینشاندند؛ ولی بعد از مهاجرت این رسم اجرا نمیشد. اما اگر این روح خبیث عامل مرگ و میر همونگها بود،؛ چرا فقط مردان را میکشت؟ آدلر در کتاب خود مینویسد درست است که زنان هم دچار حملات کابوس میشدند؛ ولی میدانستند شوهران، پدران و برادران هستند که باید پاسخگوی دآ چو باشند. علت مرگ ناگهانی مردمان همونگ در طی دهههای 1970 تا 1980 هیچ وقت بهدرستی مشخص نشد. ممکن است علت آن ترکیبی از عوامل ژنتیکی، باورهای فرهنگی، صدمات ﺣﺎﺻﻞ از روﯾﺪادﻫﺎی آﺳﯿﺐزا، استرس حاد ناشی از پناهندگی باشد. از آنجاکه این موارد در دهه 1980 به اوج خود رسید، شاید اعتقاد به دآ چو هم پس از مدتی کمرنگ شده و در نتیجه، اصلیترین عامل مرگ ناگهانی از میان رفته باشد. ممکن است نوعی محرک محیطی همچون گونهای اختلال تغذیهای وجود داشته که با خوی گرفتن بیشتر مهاجران با کشور جدید، این مشکل هم برطرف شده باشد. همچنین ممکن است مشکلات قلبی و عروقی همونگها در دورههای بعدی از همان کودکی تشخیص داده شده و جلوی یکی دیگر از علل مرگ جوانان همونگ گرفته شده باشد. کابوسی دیگر این بار روی پرده سینما
اخبار این مرگهای عجیب و غریب به گوش وِس کریون رسید. کریون تا آن زمان فیلمهای ترسناک نسبتا موفقی همچون «آخرین خانه سمت چپ (1972)» و « تپهها چشم دارند (1977)» را در کارنامه داشت و حالا به دنبال پروژه جاهطلبانهتری میگشت. او در سال 1981 که اوج مرگ و میرهای همونگها بود، در گزارش نیویورک تایمز از مرگ دهها نفر در خواب خوانده بود. در آن گزارش عنوان شد که تمامی این قربانیان مردانی جوان، دارای وضعیت سلامتی خوب و از نژاد آسیایی بودند. قربانیان این پدیده مرموز پناهندگانی بودند که از نسلکشی جان سالم به در برده و به آمریکا فرار کرده بودند، با سبک زندگی آمریکایی سازگار شده و در نهایت بدون آنکه هیچ مشکل سلامتی قابل ملاحظهای داشته باشند ناگهان در خواب مردند. وس کریون به دنبال مضمونی با ترس کهنالگویی و جهانشمول میگشت
این گزارش کنجکاوی کریون را برانگیخت؛ چنانکه در مصاحبهای در سال 2014 عنوان کرد گزارش یکی از قربانیان تأثیر خاصی روی او گذاشته است. ماجرا مربوط به خانوادهای از همونگها بود. پسر کوچک خانواده کابوسهای هولناکی میدید. او به والدینش گفته بود میترسد بخوابد و چیزی در خواب تعقیبش میکند. اینطور شد که پسر تمام تلاش خود را میکرد تا بیدار بماند. ولی نهایتا از پا درآمد و به خواب رفت. والدین او فکر کردند بالاخره بحران خاتمه یافته است؛ ولی نیمههای شب بود که جیغهای وحشتناکی از اتاق خواب فرزندشان شنیدند. آنها فورا خود را به او رساندند؛ ولی کار از کار گذشته و پسرشان درست وسط یک کابوس هولناک مرده بود.
ماجرای اِد گین؛ قاتل بیرحمی که الهامبخش فیلم سکوت برّهها شد 11 ماجرای واقعی که از فیلمهای هالیوودی هم ترسناکترند! این آسیبپذیری در خواب و ورود کسی به خصوصیترین حریم ما، یعنی خواب واقعا تجربهی مهلکی است. چنانچه رابرت اِنگلود، بازیگر نقش فردی کروگر هم در مستند «هرگز دوباره نخواب: میراث کابوس در خیابان الم (2010)» اشاره میکند: «فِردی به اتاق خواب دختران نوجوان میرود، به رختخوابشان پای میگذارد، در خوابهایشان همراهشان میشود... حقیقتا نمیتوانید بیش از این کسی را آزار دهید. این آزار و اذیت از تجاوز بدتر است.» کریون در تفسیر فیلم کابوس در خیابان الم، چگونگی درآمیختن تجربههای شخصی خود برای خلق فردی کروگر را بهدقت توضیح داده است. اولین تجربهای که به خلق کروگر کمک کرد، قلدر دوران مدرسه بود؛ شخصی به نام فِرِد کروگر که چند باری وس کریون را کتک زده بود. ظاهرا آنچه بر کریون در دوران مدرسه گذشت، چنان بود که تا مدتها همچنان درگیرش باشد. کریون قبلا در فیلم آخرین خانه سمت چپ، شخصیتی به نام کراگ داشت که او هم ملهم از همین قلدر دوران مدرسه بود. کریون در مستند «هرگز دوباره نخواب...» از دیگر تکههای پازل شخصیت کروگر صحبت میکند. او به یاد میآورد که در دوران کودکی، ناگهان آسمانجلِ دائمالخمری پشت پنجره آپارتمانشان ظاهر شده و با نگاه مرعوبکننده و مهیبش تا حد مرگ ترسانده بودش. کریون بعدها با این موضوع کنار آمد و فهمید مردی که او را چنان میترساند، آدم ولگردی بیش نبوده که تنها از این کار قصد تفریح داشته است. ولی فکر این بدجنسی و داشتن چنین حس شوخطبعی بیمارگونهای که باعث شود از ترساندن کودکان بیگناه لذت ببرید، بدل به یکی ویژگیهای بارز شخصیت فردی کروگر شد. چنانچه در مجموعه فیلمهای کابوس در خیابان الم میبینیم، فِردی از تفریح و شوخی با طعمههایش لذت وافری میبرد و همیشه برای کشتنشان ترفندهای تازهای در آستین دارد.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/218363/