ایرانیان جهان
سیاه‌بازی مرد خاکستری
دوشنبه 9 تير 1399 - 10:16:49
ایرانیان جهان - سیاه‌بازی مرد خاکستری
سایز متن الف الف
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد! http://akhr.ir/6501896
k ٥
٠
صبح نو / متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
اصلاح‌طلبان به جای پاسخگویی نسبت به عملکرد هفت‌ساله اخیر خود، این روزها به دنبال سلب مسوولیت از خود از یک طرف و متهم‌کردن نهادها و افراد غیر‌اجرایی و ناظر هستند. این درحالی است که دولت و مجلس تحت تسلط آنها، مسوول ردیف اول بحران‌های اقتصادی در کشور هستند. سوال اینجاست که جریان اصلاحات برای چه مقصدی، اینچنین سیاست فرافکنی را دنبال می‌کنند؟
آسمان‌ریسمان‌بافتن مرد خاکستری
روز گذشته محمد موسوی‌خوئینی‌ها از نیروهای سنتی جریان اصلاحات که به جهت سکوت طولانی‌مدتش و کناره‌گیری از عرصه مستقیم سیاست‌ورزی، متصف به صفت «مرد خاکستری» است، در نامه‌ای به رهبر انقلاب، انتقاداتی را به نوع مدیریت به زعم خودش «عالی‌ترین جایگاه مدیریت کشور» وارد آورد. او با انتقاد از وضعیت اجتماعی حاکم بر کشور، مدعی شد: «در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانه استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود، به گونه‌ای روزافزون آسیب‌ دیده و می‌بیند. بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی می‌رود که از عمق بی‌اعتقادی و بی‌اعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت می‌کند.»
موسوی‌خوئینی‌ها با متوجه‌کردن وضعیت بد اقتصادی کشور به عالی‌ترین جایگاه مدیریت کشور، تاکید کرد: «تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نه‌تنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواری‌های طاقت‌فرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانواده‌ها را گسترش داده و آنان را نگران آینده نامعلوم خود و فرزندان‌شان کرده است.» دبیرکل مجمع روحانیون مبارز با این ادعا که «از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح و قدرتِ نافذ آن، نقش‌آفرینِ اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است» ابراز کرد: «در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل‌دوام‌ امروز صرفا معلول تصمیمات مدیرانی که می‌آیند و می‌روند، نیست که البته این آمدن‌ها و رفتن‌ها هم خارج از چارچوب اراده عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست.
پیش از موسوی‌خوئینی‌ها، مصطفی تاجزاده از دیگر نیروهای طیف تندروی جبهه اصلاحات نیز در توییتی، با سوءاستفاده از وضعیت افزایش نرخ دلار و مسوول دانستن رهبری، در ادعایی عجیب، راه برون‌رفت از این وضع را نه مدیریت صحیح منابع ارزی از سوی دولتِ تحت حمایت اصلاحات، بلکه رضایت رهبری به انجام مذاکره با آمریکا عنوان کرد.
فرافکنی؛ ترجیع‌بند رادیکال‌های اصلاح‌طلب
آنچه در اظهارات تاجزاده و موسوی‌خوئینی‌ها به‌عنوان دو نیروی رادیکال اصلاح‌طلب، مستتر است، ندیدن واقعیت‌ها و دادن آدرس غلط به مخاطبان است. این دو و افرادی مشابه، به جای مسوول‌دانستن دولت حسن روحانی و نامه‌نگاری با شخص اول اجرایی کشور و طرح پرسش از او برای بیان چرایی وضعیت امروز، راه به بیراهه گرفته و برای انحراف اذهان، تلاش دارند مسوولیت خویش در حمایت از دولت تدبیر و امید را به حاشیه بکشانند و فرع را اصل جلوه بدهند. به بیانی، اگر قرار بر نامه‌نگاری و مطالبه‌گری باشد، این مردم هستند که باید به امثال موسوی‌خوئینی‌ها به‌عنوان پدرخواندگان جناح چپ، عریضه بنویسند و از او برای حمایت بی‌چون و چرا از حسن روحانی در دو انتخابات 92 و 96 سوال بپرسند. امثال موسوی‌خوئینی‌ها و تاجزاده باید جواب بدهند که برای بهبود بهتر امورات کشور از جمله تسهیل معیشت مردم، تاکنون چند نامه مطالبه‌گرانه به حسن روحانی یا تیم معاونان و مشاوران او نوشته‌اند؟ مطالبه‌گری از مقامات غیراجرایی و ناظر، این ظن را تقویت می‌کند که رادیکال‌های اصلاح‌طلب درصدد مخدوش‌کردن ارکان نظام بدون پرسشگری از اصلی‌ترین مقام مسوول اجرایی یعنی رییس‌جمهوری، به قیمت ماندن در قدرت در انتخابات ریاست‌‌جمهوری سال آینده هستند.
میانه‌روهای اصلاح‌طلب چه واکنشی نشان می‌دهند؟
در میانه ترک‌تازی و سلب مسوولیت از سوی تندروهای اصلاح‌طلب، موضع‌گیری نیروهای معتدل و معقول اصلاح‌طلب، مهم‌تر به نظر می‌رسد. نیروهای میانه‌حال اصلاح‌طلب باید نسبت به سخنان امثال موسوی‌خوئینی‌ها و تاجزاده و علوی‌تبار که در اظهارات و تحلیل‌های خود، رشحات و رگه‌هایی از عبور از کلیت نظام و براندازی را اعلام کرده‌اند، واکنش سریع و صریحی از خود ابراز بدارند؛ چه آنکه علوی‌تبار، تئوریسین اصلاح‌طلب در آخرین اظهاراتش صراحتا تاکید کرد که «هدف اصلاحات، حفظ حکومت نیست». به نظر می‌رسد عدم‌موضع‌گیری یا تاخیر در موضع‌گیری نسبت به خیل و سیل تندروی‌ها در جریان اصلاح‌طلب، این جریان را بیشتر از پیش، به سوی قهقرا، حاشیه‌نشینی و بی‌تاثیری بر معادلات سیاسی ایران، سوق بدهد.
موسوی‌خوئینی‌ها کیست؟
سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها، روحانی متنفذ جریان چپ[اصلاح‌طلب بعدی] در دهه 60 است. او در آن برهه، نماد جریان چپ رادیکال، آمریکاستیزی تمام‌عیار و دولت‌گرایی تام و تمام بود. او در ابتدای دولت اول هاشمی‌رفسنجانی، از سوی رییس‌جمهوری وقت، به ریاست مرکز تحقیقات ریاست‌‌جمهوری منصوب شد و با مدیریت و رهبری چهره‌های نامداری نظیر سعید حجاریان و علیرضا علوی‌تبار و حسین بشیریه، پروژه‌های مختلفی ازجمله لزوم توسعه سیاسی در ایران را پیش برد. او پس از چالش با هاشمی‌رفسنجانی[به عنوان نماد جریان راست و اقتصاد بازاری] در سال 69 جای خود در مرکز تحقیقات را به حسن روحانی داد و خودش با همکاری عباس عبدی، روزنامه «سلام» را تاسیس کرد. سلام در واقع توپخانه قدرتمند موسوی‌خوئینی‌ها و جریان چپ رادیکال علیه مواضع دولت هاشمی بود. او در سال 76، با عدول چشمگیر از مواضع چپ‌گرایانه پیشین خود و چپ‌کردن به سمت ارزش‌های لیبرالی، همنشینی با نیروهای چپ مدرن[جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب] و راست مدرن[حزب کارگزاران سازندگی] را اختیار کرد و مشترک با ایشان، از هم‌تشکیلاتی خود یعنی محمد خاتمی به‌عنوان نامزد ریاست‌‌جمهوری، حمایت به عمل آورد.
موسوی‌خوئینی‌ها به دلیل سکوت و کم‌گویی و البته کلام و رفتار مرموز، به «مرد خاکستری» جریان اصلاح‌طلب شهره است. نامه‌نگاری اخیر او با رهبر انقلاب، شاید به نوعی اعاده حیثیت از طیف چپ سنتی در جریان اصلاحات باشد که طی سال‌های اخیر به ویژه در اعتراضات دی سال 96، به همراهی با قدرت متهم شد.
چپ سنتی و در رأس آن موسوی‌خوئینی‌ها با رجعت به اصل رادیکالیِ دهه 60 خود، می‌کوشند ضمن ارائه تصویری همراهانه با مردم[در قالب با دست پس زدن به ساحت قدرت] در آینده‌ای نزدیک مشخصا در انتخابات ریاست‌‌جمهوری بعدی، قدرت را با پا پیش بکشند. آیا حمله به حاکمیت و رفع مسوولیت از خویش، می‌تواند برای امثال موسوی‌خوئینی‌ها، نان و آبی باشد؟ بعید به نظر
می‌رسد.

http://www.ilandnews.ir/fa/News/161754/سیاه‌بازی-مرد-خاکستری
بستن   چاپ