مهندسی فضای سیاسی داخلی ایران با بازگشت ناقص به برجام
شنبه 8 آذر 1399 - 21:36:40
|
|
ایرانیان جهان - روزنامه جوان /متن پیش رو در جوان منتشر شده و انتشار آن در اخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست نگاهی به برخی گزارشهای رسانههای غربی به خصوص گزارش اخیر نشریه والاستریت ژورنال نشان میدهد که بحث مهندسی فضای سیاسی داخلی ایران با استفاده از بحث رفع تحریمها برای غرب تنها یک بحث انتزاعی نیست و به یک گزاره جدی در خصوص نحوه بازگشت به برجام و برداشتن تحریمها تبدیل شده است. مهدی پورصفا/ شاید تا چندی پیش تلاش برای تأثیرگذاری بر فضای داخلی ایران از طریق بازگشت به برجام نوعی گمانهزنی در محافل کارشناسی محسوب میشد، اما امروز با جدیت میتوان گفت این متغیر تبدیل به یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در فرآیند تصمیمگیری امریکا بر نحوه تعامل با توافق هستهای تهران با سایر کشورها شده است. به صورت طبیعی در ایران هم برخی به همین تغییرات و تأثیر آن بر افکار عمومی در انتخابات بعدی چشم دوختهاند. البته نمیتوان در شرایط فعلی پیشبینی روشنی داشت که جناحها و تودههای مردم چه واکنشی در مقابل سناریوهای مختلف بازگشت امریکا به برجام خواهند داشت، اما تقریباً خطوط سناریوهای مختلف در این باره روشن شده است. در این میان به نظر میرسد اروپاییها قصد دارند تا از تجربه خود در سال 2005 میلادی بهرهبرداری کنند و پیشنهادات روشنی نیز به طرف امریکایی ارائه کردهاند. پیشنهاد اروپاییها بازگشت ناقص به برجام است روزنامه والاستریت ژورنال در گزارشی که روز چهارشنبه هفته گذشته منتشر کرده از تمایل اروپاییها برای بازگشت ناقص به برجام از سوی امریکا در ماههای باقی مانده خبر داده است. بر اساس سلسله توییتهایی که «لاورنس نورمن» خبرنگار این روزنامه منتشر کرده مقامهای قدرتهای اروپایی برای کاهش فوری تنشها با ایران نگاهشان را به دولت آینده «جو بایدن»، رئیسجمهور منتخب امریکا دوختهاند، اما واشنگتن را برای بازگشت فوری به توافق هستهای حاصلشده در سال 2015 تحت فشار قرار نخواهند داد. بر این اساس تروئیکای اروپایی کماکان از توافق هستهای حمایت میکنند، اما معتقدند که بازگشت کامل به این توافق ممکن است قبل از انتخابات ریاستجمهوری ایران در ماه ژوئن، امکانپذیر یا حتی مطلوب نباشد. بر اساس این توییتها دولتهای اروپایی امیدوارند این توافق بتواند قبل از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ایران مزایای اقتصادی ملموسی به ایران ارائه دهد تا دولت جدید در تهران، از انگیزه لازم برای ورود به دیپلماسی برخوردار باشد. بر اساس مدل برگشت ناقص به برجام امریکا برای برگشت به این توافق بینالمللی برخی از تحریمها را به صورت محدود برمیدارد و انجام این کار را به صورت کامل منوط به آغاز گفتگوهای فراگیر بین ایران و امریکا بر سر مسائلی همچون بحثهای موشکی و هستهای میکند. بر این اساس، امریکا میتواند محدودیت خرید نفت را تا سقف یک میلیون بشکه برای ایران تمدید و در برخی از امور بشردوستانه، همچون خرید غذا و دارو تسهیلاتی را برای استفاده از ذخایر ایران در سایر کشورها همچون کرهجنوبی و عراق فراهم کند. این پیشنهاد را در حقیقت میتوان تکمیل شده همان پیشنهادی دانست که در جریان سفر ظریف به کشور فرانسه و دیدار با مکرون در جریان اجلاس هفت کشور صنعتی مطرح شده بود. البته استفاده از این گزینه به دلیل اینکه ایران بدون شک با آن مخالفت خواهد کرد تا حدود زیادی منتفی است چراکه ایران بازگشت بی کم و کاست به برجام را حداقل در ابتدای امر از امریکاییها انتظار دارد و بر اساس سخنان صریح مقامات سیاسی خارجی کشورمان هم به کمتر از آن راضی نخواهد بود، اما سؤال اینجاست که چرا اروپاییها به دنبال چنین گزینهای هستند و آن را برای شرایط فعلی که چند ماه به انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 باقی مانده، پیشنهاد میکنند؟ چرا سال 2005 مقطعی درسآموز برای اروپاییهاست؟ برای درک دلیل این توصیه اروپاییها باید نگاهی به سال 1384 انداخت. سالی که انتخابات ریاست جمهوری ایران سبب شد تا یک دولت طرفدار رویکرد تهاجمیتر در پرونده هستهای ایران روی کار بیاید. رویدادی که سبب شد مذاکرات چند جانبهای که کشورهای اروپایی از سال 2003 میلادی به راه انداخته بودند با شکست کامل مواجه شود و دقیقاً در روز آخر دولت اصلاحات اولین بخش از تعهدات ایران در تعلیق چرخه هستهای به طور کامل متوقف شود. این رویداد نقطه پایانی بر ابتکارات اروپایی بود که از یک سال قبل از آن برای احیای توافق بین ایران و غرب آغاز شده بود. بر این اساس در آگوست 2004 طرحی با عنوان چارچوبی برای تضمینهای متقابل در پاریس به سه کشور اروپایی ارائه داد که از طرف آنها مورد قبول واقع نشد. ایران طرح اصلاح شده چارچوبی برای تضمینهای متقابل را در همان ماه با یک چارچوب زمانی پنج مرحلهای در برلین به کشورهای اروپایی ارائه کرد. اروپا نیز طرحی با نام راه پیش رو را ارائه داد که ایران این طرح را غیرقابل قبول خواند. سپس ایران در جلسه 21 اکتبر طرحی با نام D-Day Plan به اروپاییها ارائه کرد. در 3 نوامبر اروپاییها طرحی با عنوان پیشنویس توافق مطرح کردند که در واقع طرح مقدماتی توافقنامه پاریس شد. در 14 نوامبر 2004 در دور آخر مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی توافقنامه پاریس منعقد شد. طی این توافقنامه ایران و سه کشور اروپایی بر مندرجات بیانیه تهران تأکید کردند. ایران متعهد شد با آژانس همکاری کامل کند و به صورت داوطلبانه پروتکل الحاقی را اجرا و تا زمان تصویب ادامه دهد. همچنین به طور داوطلبانه برنامه تعلیق را ادامه و این تعلیق را به آژانس اطلاع داده و از بازرسان آژانس دعوت به نظارت کند. هر دو طرف توافق کردند که مذاکرات ادامه یابد تا یک توافق مورد قبول دو طرف بهدست آید. همچنین ذکر شد که مدت زمان این توافقنامه شش ماه است که در صورت موفقیت یا عدم موفقیت مذاکرات تعلیق برداشته میشود و فعالیتهای هستهای باید آغاز شود. با این حال و بهرغم گذشت نزدیک به یک سال از امضای این توافقنامه اروپاییها یک طرح بسیار ضعیف را به ایران ارائه دادهاند که هیچ کدام از حقوق کشورمان را در نظر نگرفته بود. واکنش ایران نیز در مقابل این رویداد برداشتن تعلیقها بود. به ظاهر یکی از دلایل اصلی ارائه این بسته امیدواری اروپا به انتخابات ریاست جمهوری ایران بود. بر اساس کتاب بحران ساختگی نوشته گرت پورتر، موضوعی که در بهار 2005 از طرف اروپاییها مطرح شد این بود که با پایان یافتن دولت هشتم در ایران و روی کار آمدن دولت جدید با مواضع نامشخص، اروپا روند پیگیری توافقنامه را به کندی پیش میبرد و در انتظار نتیجه انتخابات ایران بودند. اروپاییها تصور میکردند در انتخابات ریاست جمهوری ایران هاشمی رفسنجانی گزینه به ظاهر معتدلی که تعامل با غرب را گزینه اصلی میدانست به پیروزی میرسد، از این رو با ارائه بستهای غیرقابل پذیرش در صدد کشاندن مذاکرات به بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران بودند. اما با پیروزی کاندیدای مقابل ناگهان تمام پیشبینیها بههم ریخت. خشم اروپاییها از رویداد را میتوان در اظهار نظر وزیر کشور وقت آلمان دید که رئیسجمهور انتخابی مردم ایران را گزینه شر عنوان کرد که با واکنش وزارت خارجه ایران روبهرو شد. مهندسی با مسکنهای تحریمی بر این اساس تحلیلهای بعدی یکی از دلایل مهم این رویداد واکنش منفی افکار عمومی ایران به مذاکراتی بود که بدون هیچ ثمری در حال انجام شدن بود. حالا اروپاییها با استفاده از همین تجربه خواستار این هستند تا امریکا حداقل بخشی از امتیازت برجام را به ایران ارائه کرده و بقیه آن را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری واگذار کند. به این ترتیب بخشی از جامعه ایرانی به دنبال این خواهد بود کاندیدایی موافق ادامه این مذاکرات بر سرکار بیاید تا این فرآیند ادامه پیدا کند. نوعی گروکشی سیاسی که عملاً جامعه ایران را نسبت به ادامه مذاکرات با غرب شرطی خواهد کرد. در مقابل در صورت بازگشت تمامعیار امریکا به برجام احتمال این مسئله وجود دارد که از نظر بخشی از جامعه ایرانی کار تمام شده به نظر برسد و بحثهای دیگری، چون مقابله با فساد ساختاری و بازگشت عدالت به نحوه اداره کشور در دستور کار مردم قرار بگیرد. البته این سیاست یک وجه دیگر نیز دارد و آن هم مسکنهای اقتصادی جدی است که میتواند تأثیر عینی بر زندگی مردم داشته باشد. نمونه آن نیز برداشته شدن محدودیتهای دارویی بر رسیدن واکسن کرونا و انجام واکسیناسیون گسترده در کشور است. با بررسی تمام این موارد میتوان به این نتیجه قطعی دست پیدا کرد که مهندسی فضای داخلی کشور با استفاده از معافیتهای تحریمی به صورت جدی در دستور کار اروپا و امریکا قرار دارد و صرفاً یک بحث کارشناسی محسوب نمیشود. شاید زمان آن رسیده که واکنش ایران نیز نسبت به این مسئله روشن شود و سیاستگذاری صحیحی از سوی نهادهای مرتبط در قابل این مسئله صورت بگیرد، چراکه در غیراین صورت میتوان انتظار داشت که با گذشت سریع زمان سیر وقایع ممکن است نتایج نامطلوبی را برای کشور به بار بیاورد.
http://www.ilandnews.ir/fa/News/203840/مهندسی-فضای-سیاسی-داخلی-ایران-با-بازگشت-ناقص-به-برجام
|