ایرانیان جهان
سرمقاله خراسان/ بزرگان و ضرورت مراقبت ویژه
چهارشنبه 30 مرداد 1398 - 15:50:51
ایرانیان جهان -
سرمقاله خراسان/ بزرگان و ضرورت مراقبت ویژه
٩٩٠
٠
خراسان / « بزرگان و ضرورت مراقبت ویژه » عنوان یادداشت مدیر مسئول روزنامه خراسان، محمدسعید احدیان است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
چند سال پیش در محضر درس اخلاق استاد حاج علی اکبری، آیه ای از قرآن تبیین شد که در این سال ها هرچه می گذرد به اهمیت توجه به آن بیشتر واقف می شوم.
َقُل لِّعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا
ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺑﮕﻮ: ﺳﺨﻨﻰ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ! ﭼﺮﺍ ﻛﻪ (ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑه ﻮﺳﻴﻠﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻧﺎﻣﻮﺯﻭﻥ)، ﻣﻴﺎﻥ ﺁن ها ﻓﺘﻨﻪ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺩﺷﻤﻦ ﺁﺷﻜﺎﺭﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ! (آیه 53 سوره اسراء)
به تعبیر استاد، هنگامی که «قل» بر سر آیه ای می آید، نشان تاکید ویژه قرآن است چرا که قرآن نازل شده است تا پیامبر آن را برای مردم بخواند و ابلاغ کند بنابراین وقتی در قرآن آیه ای با «قل» شروع می شود، نشان از تاکیدی ویژه است که خدا آن را از پیامبرش مطالبه می کند. با توجه به این تاکید، خداوند در این آیه بر یکی از اهداف مهم شیطان یعنی خراب کردن رابطه بین مومنان تاکید می کند و از یکی از مهم ترین راهبردهای رسیدن به آن هدف پرده برمی دارد.
این آیه تصریح می کند که اگر فردی در سخن گفتن (اعم از بیان، نوشتن در فضای حقیقی یا مجازی) «احسن» عمل نکند(دقت شود نگفته بدسخن گفتن، گفته شده احسن سخن نگفتن) موجودی قسم خورده به نام شیطان، در کمین است که از یک خطای کوچک استفاده و با برنامه ریزی و جدیتی ویژه بین بندگان خدا اختلاف افکنی کند و فاصله بیندازد، یعنی به عنوان مثال با یک بی دقتی در بیان گفتاری یا نوشتاری، شیطان عملیات وسوسه خود را شروع می کند و طرف دیگر را تحریض و تحریک می کند به واکنشی تندتر و با واکنش تندتر طرف دوم، وسوسه خود را برای واکنش متقابل طرف دیگر شروع و از این رهگذر کدورت ها را ایجاد می کند و عمق می بخشد.
این روزها همه ما می توانیم با اندکی دقت وقوع این ماجرا را به کرات در فضای مجازی ببینیم. همه این بحث ها و جدل هایی که مکرر در گروه ها صورت می گیرد، ابتدا از یک جمله غیردقیق آغاز می شود که فردی دیگر آن را تعریض به خود دیده(با این که نیت طرف اول هم تعریض نبوده) و با سوءتفاهم ایجاد شده و با توجه به غفلت از عملیات شیطان که به تعبیر قرآن مترصد چنین فرصت هایی است، جدلی دنباله دار آغاز می شود .
این یک خطر عمومی و در کمین همه است. حال تصور کنید این مسئله برای بزرگان نظام اتفاق بیفتد. حتما شرایط بسیار متفاوت خواهد بود. هنگامی که در یک نگاه کلان می بینیم نظام جمهوری اسلامی به عنوان محور جبهه حق در تقابلی آشکار با جبهه کفر است، روشن است که شیطان کاری مهم تر از این ندارد که به هر شکل ممکن، این جبهه را تضعیف کند بنابراین تردیدی نیست بسیار بسیار بیشتر از این راهبرد موثر استفاده می کند و با بهره گرفتن از همه ظرفیت های خود تمام تلاشش را می کند تا از اندک اشکالات شخصیتی افراد استفاده کند و با توجه به آثار گسترده عمومی اشتباهات آن ها بر اخلاق و فرهنگ جامعه، راهبرد شکاف و تخریب و تضعیف مسئولان ارشد حال و سابق نظام را پیش ببرد و بین آنان اختلاف بیندازد.
حال بپردازیم به مسئله اختلافات بین دو عالم بزرگوار آیات یزدی و آملی. چندسالی است جریانی در داخل با کمک جریان ضدانقلاب، دروغ پردازی ها و تخریب های ناجوانمردانه ای را علیه آیت ا... آملی لاریجانی آغاز کرده است که البته برخی خطاهای عملکردی دستگاه قضایی و شخص ایشان نیز دستگیره مناسبی برای موضوع ایجاد می کرد. اما بعد از پایان دوره ایشان و کنار رفتن از ریاست قوه قضاییه و بازداشت یکی از مدیران زیرمجموعه یکی از معاونت ها که احتمالا فاسد است، ماجرا وارد مرحله جدیدی می شود. در این دوره جدید برخی دیگر از افراد و جریان هایی که جزو دو دسته قبل (یعنی منحرفان و ضدانقلاب) نیستند، وارد ماجرای نقد و افشاگری علیه این مدیر و همچنین آقای آملی به عنوان رئیس قوه می شوند و در جلسات محفلی، اخبار و شنیده هایی را مطرح می کنند به گونه ای که این به ظاهر افشاگری ها حتی به فضای رسانه ای رسمی نیز کشیده می شود. افشاگری های این افراد علیه مدیر مربوط یعنی آقای طبری(که احتمالا بخش مهمی از آن ها درست است) دو نقش بسیار مهم در تغییر روند ماجرا گذاشت. اولا همه اتهامات گذشته مربوط به رئیس قوه را که در ذهن افکار عمومی همراه با ابهام و تردید رسوب کرده بود، زنده کرد و ثانیا -که بسیار مهم تر از مورد اول است -باعث اعتبار بخشی همه دروغ های نجومی علیه رئیس سابق قوه قضاییه شد. همان طور که عرض شد، سوالات، ابهامات و انتقاداتی درباره برخی عملکردهای آقای آملی وجود دارد که مهم ترین آن چرایی حمایت از فردی است که فسادش اکنون محرز شده است اما بی تردید دروغ هایی مثل جاسوسی دختر ایشان یا نامه تهدید مهاجرت به نجف دروغ هایی آشکار و تخریبی ناجوانمردانه است. این جریان جدید راسا هیچ کدام بر این دروغ ها صحه نگذاشتند اما فضای افشاگری که ایجاد کردند، به تمام این دروغ ها نیز اعتبار بخشید،در حالی که اگر این دوستان دغدغه مبارزه با فساد داشتند (نه مطرح کردن خود) هنگامی که پرونده فرد مذکور توسط رئیس جدید دستگاه قضا با قدرت و جدیت و بدون هیچ اغماضی در حال پیگیری است، چه ضرورتی برای فعالیت رسانه ای وجود دارد. افشاگری برای عدالت طلبان زمانی ضرورت پیدا می کند که فسادی از طریق مجاری قانونی پیگیری نمی شود، نه در این مصداق که فرد مذکور بازداشت شده و در حال بازجویی است.
در ادامه همین فضای جدید، ضدانقلاب و جریان منحرف داخلی هر کدام با دلیل مربوط به خود، فرصت را غنیمت شمردند و تخریب آقای آملی را شدت بخشیدند، با دروغ پردازی هایی مثل جعل نامه تهدید مهاجرت به نجف و داستان پردازی های خیالی از جزئیات اعترافات آقای طبری و موج ایجاد شده استفاده و دروغ های متعددی را به جامعه القا کردند و مشخصا تخریب آقای آملی را شدت بخشیدند.
در این بین ورود و اظهارات آیت ا... یزدی به عنوان چهره ای معتبر برای مردم، اعتبار ویژه ای به ماجرا بخشید مخصوصا که برخی از موارد کاملا دروغ را که معلوم نیست از چه منبعی به ایشان منتقل شده است، مستقیم تایید کردند و طبیعی بود که این ورود عجیب و نادرست آیت ا... یزدی که لطمه شاید غیرقابل جبرانی به آیت ا... آملی می زد با واکنش ایشان روبه رو شود که متاسفانه دفاعیه ای که ایشان از خودشان داشتند در عین حالی که بسیاری از محتوای آن روشنگر بود، با ادبیاتی دون شان یک عالم نسبت به عالمی دیگر همراه شد؛ مواردی که می توانست در یک بیانیه ای عمومی بدون خطاب قرار دادن آیت ا... یزدی به جامعه ارائه شود. همه این ها در حالی است که اگر هرکدام از شخصیت ها را در نگاهی برایندی و کلی ارزیابی کنیم،فهرست بلند و بالایی از برجستگی ها و فضل ها را می توانیم برشمریم اما تصویری که امروز از این دو بزرگوار در جامعه ایجاد شده است (به رغم تصریح بر وجود نقاط ضعفی غیرقابل انکار) با این ارزیابی فاصله ای زیاد دارد که ظلمی است به خود این بزرگان.
با این مقدمه و توصیفی که از صحنه صورت گرفت ذکر چند نکته ضروری است:
1- به نظر می رسد دست شیطان در این ماجرا کاملا روشن و بدیهی است. با استفاده از ابزار وسوسه و با تکیه بر برخی نقاط ضعف شخصیتی مانند احساساتی عمل کردن یا کم سعه صدری، شیطان از احسن سخن نگفتن ها(چه افشاگران، چه معاندان، چه اطرافیان این بزرگان، چه بولتن نویسان و...) استفاده کرده است و در ساخته شدن ذهنیت ها و در نتیجه سخن ها و نوشته ها، نقش مستقیم و موثری داشته است. به عنوان کسی که بی مبالغه خود را شاگرد اخلاقی این بزرگان می دانم، پیشنهاد می کنم با شناخت و درک شرایط و در تقابلی مستقیم با «دشمن آشکار» در دیداری علنی از یکدیگر دلجویی کنند و بزرگی خود را با پذیرش نقطه ضعف شان، در تاریخ ثبت کنند و خوشحالی فعلی شیطان را به شکستی تحقیر کننده تبدیل کنند. همیشه امکان تبدیل کردن نقطه ضعف و اشتباه به نقطه قوتی بزرگ وجود دارد. «ان الحسنات یذهبن السیئات»
2- بر این باورم اشتباه آیت ا... یزدی، بزرگ تر است، زیرا علاوه بر این که از ادبیاتی نادرست استفاده شده بود و بر محتوایی نادرست نیز صحه گذاشت و اعتبار بخشید جبران این بخش و جلوگیری از تکرار این اتفاق از اهمیت زیادی برخوردار است. بر این باورم در ابتدا دستگاه های اطلاعاتی وظیفه دارند، نادرست بودن اطلاعات مطرح شده توسط ایشان را برایشان روشن کنند و ایشان نیز اشتباه خود را اصلاح کنند و سپس منابعی را که آیت ا... یزدی بر اساس آن ها چنین موضع گیری کردند شناسایی و از نفوذی نبودن آن ها اطمینان حاصل کنند.
3- آیت ا... آملی باید بپذیرند در برخوردنکردن با مدیر مربوط و حمایت از وی دچار خطایی جبران ناپذیر شدند. خوشبختانه نامه اخیر ایشان حاکی از این بود که حمایت پیشین ایشان ناشی از بی اطلاعی از عملکرد وی بوده است و با روشن شدن مسائل، ایشان بر برخورد با وی تصریح داشتند (گرچه خطای شناسایی و برخوردنشدن با چنین عنصری برجای خود باقی است). همچنین ایشان باید توجه کنند که پذیرش مسئولیتی بزرگ با تبعاتی همراه است، بنابراین مسئولیت هایی در این سطح سعه صدری بسیار بیشتر لازم دارد.
4- افشاگری را وظیفه می دانم اما آن هنگام که از وجود فسادی «اطمینان» حاصل کردیم و امیدی به پیگیری آن از روش های رسمی وجود ندارد. اما اگر فسادی توسط دستگاه های مسئول در حال پیگیری است، آن افشاگری را ناقض نیت عدالت طلبانه و مبتنی بر خواسته های نفسانی می دانم. با توجه به جدیت دستگاه قضایی در برخورد با آقای طبری، افشاگری ها در این زمینه را ناشی از شهوت افشاگری می دانم نه وظیفه افشاگری(تکلیف ضدانقلاب و انحرافی ها که روشن است) به نظر می رسد این افراد و رسانه ها باید به کف زدن ضدانقلاب نگاهی بیندازند و حوزه های جدیدی برای افشاگری مبتنی بر وظیفه را در دستور کار قرار دهند.
5- در میانه این فضای ملتهب که اخلاق اسلامی به دلیل لغزش بزرگان خدشه دار شده است، نقش آفرینی میانجی گران و مصلحان ضرورتی اجتناب ناپذیر است، همان طور که وقتی مثلا بین یک زن و شوهر یا دو برادر مومن اختلافی علنی به وجود می آید، توقع این است که اطرافیان مصلح ورود کنند. مصلحان وزن دار که ظرفیت اصلاح ذات بینکم دارند، تکلیف عینی دارند، ورود کنند و ماجرا را به خیر و صفا هدایت کنند. این بخش از دعای مکارم اخلاق حضرت امام سجاد(ع)بهترین راهبردها برای این ماجرا را مشخص می کند: «بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست و مرا به زیور شایستگان بیارای و زینت اهل تقوا را در این امور بر من بپوشان در گستردن سفره عدل و فرو خوردن خشم و خاموش کردن آتش فتنه و جمع کردن پراکندگان و اصلاح بین مردم و آشکار کردن کارهای خوب و پوشاندن عیوب و...».

http://www.ilandnews.ir/fa/News/84788/سرمقاله-خراسان--بزرگان-و-ضرورت-مراقبت-ویژه
بستن   چاپ