ایرانیان جهان

آخرين مطالب

تغییر نام معابر برخلاف ذایقه مردم نیست اخبار ایران

تغییر نام معابر برخلاف ذایقه مردم نیست
  بزرگنمايي:

ایرانیان جهان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
محققان آغاز تحول در نام خیابان‌ها را به دولت موقت نسبت می‌دهند که با تشکیل شورایی به نام شورای نام‌گذاری شهرداری، در مدت نسبتا کوتاهی از اردیبهشت 58 تا آبان 59 نام پانصد معبر در شهر تهران را تغییر دادند و فقط نام خیابان‌هایی چون دماوند، بهارستان، راه‌آهن و کریمخان زند بود که به نام قبلی خودش باقی بود. در این میان البته نباید نقش مردم را فراموش کنیم. در بسیاری از این نام‌گذاری‌ها، خواسته مردم تاثیرگذار بوده و این مردم هستند که وقتی نامی تغییر پیدا می‌کند، با تکرار آن باعث می‌شوند که این نام ماندگار باقی بماند. این نکته نشان می‌دهد آن چیزی که نام خیابان‌ها را تغییر می‌دهد ذهن مردم است نه نوشته روی تابلوها. این گزارش تلاش دارد تا در گفت‌وگویی با محمدجواد حق‌شناس رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران و عباس عبدی روزنامه‌نگار و پژوهشگر اجتماعی، نقش مردم در تغییر نام خیابان‌ها و اینکه تغییر نام خیابان‌ها یک موضوع سیاسی است؟ یا اصلا چرا باید نام خیابان‌های تهران تغییر پیدا کند را مورد کنکاش قرار دهد.
همه ما می‌دانیم که خیابان‌های یک شهر و نامی که برای آنها انتخاب می‌شود بسیار اهمیت دارند. شهر تهران چند خیابان دارد و از ابتدایی که قرار شده این تغییر نام‌گذاری‌ها صورت بگیرد، نام‌گذاری از گذشته تا به امروز چه تغییراتی داشت؟
محمدجواد حق‌شناس: در شورای شهر کمیسیون فرعی براساس قانون مصوب شده وجود دارد که عهده‌دار وظیفه نام‌گذاری و تغییر نام‌هایی بر معابر و اماکن شهر است. از نظر قانون‌گذار یکی از وظایفی که به شورای شهر واگذار شده بحث نام‌گذاری است. این وظیفه تا قبل از تشکیل شورای شهر در اختیار انجمن‌های شهر بود و بعد از انحلال انجمن‌های شهر به شورای شهر رسید و قبل از تشکیل انجمن‌های شهر هم از وظایفی بود که در اختیار شهرداری‌ها یا به عبارت قانون آن موقع بلدیه بود؛ یعنی یکی از وظایف سازمانی که شهر را اداره می‌کند، نام‌گذاری است. وقتی‌که در شهر یک میدان متولد می‌شود، یک خیابان احداث می‌شود، یک بوستان افتتاح می‌شود، اولین مساله‌ای که ایجاد می‌شود، این است که این مکان، این گذر یا این ساختمان را چه بنامند. این وظیفه بر عهده نمایندگان مردم در شورای شهر گذاشته ‌شده است اما اینکه در تهران فراوانی این حوزه چقدر است، براساس آخرین آمار تعداد معابر تهران در محدوده قانونی و حریم حدود 62 هزار معبر است. این معابر شامل میدان، بزرگراه، اتوبان، خیابان، بلوار، کوچه، بن‌بست است که همه این 62 هزار معبر اسم دارند و طبق همین آمار کمتر از 2 هزار معبر فاقد نام وجود دارد که همچنان به ما پیشنهاد می‌شود برای آنها نام‌گذاری شود.
برخی‌ها می‌گویند نام این خیابان بیشتر از اینکه یک اسم خنثی باشد یک محتوای ایدئولوژیک دارد. برای اینکه قرار است یک خاطره جمعی را شاید منتقل کند، قرار است یک‌چیزی را به یاد آدم بیاورد. این نام‌ها پس از انقلاب و قبل از انقلاب چقدر تغییری داشته‌اند؟
عباس عبدی: به عنوان پژوهشگر اجتماعی روی نام‌گذاری کودکان تهران از سال 1345 تا 1375 و از 1375 تا 1395 تقریبا بازده زمانی 50 ساله کار کردم. بر نام‌گذاری مکان، تحقیقی انجام نداده‌ایم. معتقدم نام‌گذاری کودکان به یک ‌شکلی معرفی تغییراتی است که در ارزش‌های مردم دیده می‌شود؛ یعنی نام‌گذاری کودکان، نام‌گذاری حکومتی نیست که یک نفر، دو نفر بالا بنشینند، یا یک گروه برای همه‌چیز بخواهند نام بگذارند. حداقل در نام‌گذاری اشخاص این شیوه صدق نمی‌کند. نام‌هایی که پدر و مادر شما، پدر و مادر من، برای بچه‌شان انتخاب کردند کاملا شخصی بوده و درواقع می‌توان گفت ارزش‌های نسل قبل‌شان است. حتی نسل فعلی هم نیست، چون ‌که من نقشی در نام خودم نداشتم، نام مرا مادرم گذاشتند. به همین دلیل در برخی از جوامع این سوال مطرح‌شده نامی که برای بچه‌ها می‌گذارند، موقت باشد تا روزی که خودشان بتوانند یک نام را انتخاب کنند. اهمیتش هم در این است که انسان با موجودات دیگر فرق دارد و یکی از مهم‌ترین فرق آن نمادسازی است؛ یعنی می‌تواند به ‌جایی که یک‌چیزی را بخواهد معرفی کند، یک اسم را روی آن می‌گذارد و براساس آن نماد می‌سازد. این نماد به فرهنگ برمی‌گردد. قبل از انقلاب را نگاه کنیم یکی از چیزهایی که برای خود من هم عجیب است، اینکه اگر رژیم گذشته توجه می‌کرد و نتایج ثبت‌احوال که آمار دقیقی دارد به‌طور مثال 50 تا 100 اسم اول که ثبت‌شده را بررسی می‌کرد، متوجه می‌شد که مردم چه اسامی را برای فرزندان‌شان انتخاب کرده‌اند و چه تغییراتی در آنها پیدا شده است. به‌ راحتی می‌توانست بفهمد که چه تحولی دارد در سطح جامعه رخ می‌دهد. کاری که نظرسنجی‌های خیلی پیچیده با هزینه‌های بالا و با احتمالات زیاد انجام می‌دهند، اینجا با قطعیت می‌توانست بگوید. کاملا واضح است که طی دهه 45 تا 55، 56 حدود 10 درصد اسامی با گرایش مذهبی زیاد می‌شود و 10 درصد هم از اسامی با گرایش‌های کم زیاد می‌شود. این اتفاقی است که در این دو سه دهه اخیر کاملا معکوس شده و نمودارهایش خیلی واضح است. در حال حاضر اسامی‌ای که در گذشته در بالاترین درصدها بوده، الان درصدهای‌شان خیلی کم شده و روند نزولی دارد. اگر دیده باشید بعضی اسامی که بعد از انقلاب روی مکان گذاشته ‌شده یا روی خیابان‌ها یا موارد دیگر گذاشته‌ شده از سوی مردم خوانده نمی‌شوند. به عنوان ‌مثال نام خیابان آزادی و خیابان انقلاب به‌ راحتی جا افتاد. ولی نام بزرگراه حقانی که نام‌گذاری شد از سوی شهروندان ناشناخته است، بنابراین گفته نمی‌شود. مثلا شما حقانی را می‌شناسید کیست؟ نمی‌شناسید. فکر نمی‌کنم بشناسید. درحالی‌که یک بزرگراه، یک اتوبان مهمی را به نامش گذاشتند. درواقع آن موقع که این نام را گذاشتند همه فکر می‌کردند که با این نام‌گذاری می‌شود یک شخصی را معرفی کرد. این درست نیست. شما اگر نام خیابان سعدی را هم‌ تغییر دهید سعدی از ذهن مردم ایران پاک نمی‌شود بنابراین ما باید دقت کنیم که نام‌گذاری به این راحتی نیست. یکی از مسائلی که در نام‌گذاری در ایران به نام‌گذاری دولتی مطرح است، این بوده که حدود توانایی نام‌گذاری را متوجه نیستند. مثلا اگر فکر کنند، یک خیابانی را به اسم یک نفر بگذارند حتما آن فرد آدم مهمی می‌شود. این‌طوری نیست. آن فرد کم‌وبیش یا باید آدم مهمی باشد که نام‌گذاری با آن‌جور دربیاید. این شیوه که فکر کنیم ما نام‌گذاری را انجام می‌دهیم و بعد مردم خودشان را هماهنگ می‌کنند این طرز فکر کاملا غلط است.
وقتی تصمیم می‌گیرید نام خیابانی را تغییر دهید چه ویژگی‌ای را برایش در نظر می‌گیرید؟
حق‌شناس: به لحاظ قانونی کمیسیون نام‌گذاری پنج عضو دارد. ترکیب اصلی آن سه نفر از اعضای کمیسیون فرهنگی هستند که نمایندگی مردم را بر عهده‌دارند و دو عضو دیگر، دو مدیر از مجموعه مدیریت شهری، مدیر روابط عمومی شورای شهر تهران و دیگری مدیر روابط عمومی شهرداری تهران هستند که این پنج نفر مسوولیت بررسی پیشنهادهایی که به کمیسیون نام‌گذاری می‌رسد در مرحله ابتدایی را برعهده ‌دارند. همچنین در مناطق 22گانه شهرداری 22 کمیته برای بررسی درخواست‌های تغییر نام، یا نام‌گذاری‌های جدید وجود دارد که این کمیته‌ها نیز با مسوولیت شهردار منطقه و عضویت تعدادی از همکاران منطقه از جمله روابط عمومی، معاونت اجتماعی و همین‌طور تعدادی از چهره‌های فرهنگی یا مدیران منطقه‌ای مانند نماینده بسیج، نماینده بنیاد شهید، شورایار محله، تشکیل می‌شود. اینها طبیعتا اعضایی هستند که در آن منطقه عضو کمیته نام‌گذاری هستند که وظیفه این عزیزان به عنوان اولین حلقه نام‌گذاری در پایتخت بررسی و تایید اسامی و درنهایت ارسال آنها به کمیسیون اصلی در شورای شهر تهران برای تصویب و اجرایی شدن است.
پس می‌شود گفت این مردم هستند که می‌توانند پیشنهاد داشته باشند؟
حق‌شناس: بله عموم وظایف ما بررسی پیشنهادهایی است که از سوی شخصیت‌های حقیقی، حقوقی، خانواده‌ها یا تشکل‌ها و انجمن‌ها ارایه می‌شود.
ملاک‌ها چیست؟
حق‌شناس: از نظر قانون اسامی باید در صحن و از سوی اعضای شورای شهر مورد تایید قرار بگیرند و تا زمانی که اعضای شورای شهر رای نداده باشند هیچ نامی تغییر نمی‌کند. این چارچوب ساختاری تغییر نام معابر است اما به لحاظ قاعده ما وقتی‌که موضوع را بررسی می‌کنیم طبیعتا اینجا توجه به نسبت معابر و گذرها بانامی است که قرار است گذاشته شود. باید بدانیم این ارتباط با آن معبر یا آن گذر به چه خاطر و چه قرار است، یا دلیلی که باید شهر این فرصت را بگذارد یک نام بر تابلوهای شهری بنشیند و نصب شود کجاست؟ طبیعتا ما اینجا باید بتوانیم به این مباحث پاسخ مقتضی بدهیم، چون اعضای شورای شهر به‌شدت نسبت به نام‌گذاری‌ها هم حساس و پیگیرند.
آیا همیشه اعضای شورای شهر با نام‌هایی که مورد تایید کمیسیون نام‌گذاری است موافقت می‌کنند و رای می‌دهند؟
حق‌شناس: نه بارها بر سر برخی از نام‌ها که در کمیسیون بررسی و تایید شده بحث شده است. معمولا تلاش ما این است که در کمیسیون آنقدر نظرات کارشناسی قوی باشد که بتواند رای بیاورد و خوشبختانه تا حالا این همکاری بوده ولی در حوزه‌هایی هم که ما داشتیم حساسیت‌های اعضای شورای شهر به‌ گونه‌ای دیگر بوده و نظر کمیسیون را برگرداندند یا اساسا با آن پیشنهاد بنا به دلایلی که باید، با اکثریت اعضا مخالفت شده و مورد تایید قرار نگرفته است. در این دوره به یکی از شاخص‌هایی که توجه بیشتری شده استانداردسازی نام‌های شهری است. ما یک مشکل جدی در تهران داریم و آن تکراری بودن نام معابر است که شاید در شهرهای دیگر حداقل شهرهای شناخته‌شده‌ای که با استاندارد ما روبرو هستند سعی شده از بروزچنین چندگانگی‌ها جلوگیری شود. قاعده و قانون به‌خصوص در مورد نشانی‌ها و پست این تکلیف را دارد که ما اگر شهر را یک پیکره واحد تلقی کنیم که اجزای مختلفی دارد و نام‌ها اگر نشانه‌هایی باشند که معرف هرکدام از این اجزا باشند، اجزای این پیکره خیلی نمی‌پذیرند اجزای مختلفش نام واحد داشته باشند. نمی‌شود ما یک بدن داشته باشیم و نام انگشت را بر بخشی از بدن بگذاریم و بخشی از داخل بدن هم‌اسمش را انگشت بگذاریم.
آماری از اسامی تکراری بر معابر پایتخت دارید؟
حق‌شناس: متاسفانه اصلا قابل‌قبول نیست و یک عدد غیرقابل‌پذیرشی است که از 62 هزار نامی که داریم 19 هزار نام، یکی است؛ یعنی کمتر از یک‌سوم و دوسوم از نام‌های شهر واجد تکرارند. بیش از دوسوم یعنی چیزی حدود 40 هزار نام تکراری ما در شهر داریم. این نام‌های تکراری تقسیم می‌شوند به حدود 6 هزار و 500 نام یعنی 6 هزار و 500 نام بین 43 هزار نام توزیع‌شده و لذا ما فراوانی‌های‌مان را داریم. این وضعیت از دو نام شروع می‌شود، از دو تکرار تا بعضا به عددهایی که بیشتر در حوزه اعداد هستند به 1900 فراوانی می‌رسد. عنوان به هزار و نهصد معبر وارد شده و شکل ‌گرفته است. می‌خواهم به لحاظ آماری خدمت‌تان در بررسی‌هایی که شده و در این دوره ما مطالعه کردیم، عرض کنم که حدود 32 نام هستند که بیش از 100 بار تکرار داریم؛ یعنی از معابرمان حدود 32 عنوان هستند که فراوانی‌شان در شهر از 100 به بالاست. از این عناوین طی مطالعه‌ای که صورت گرفته حدود 17 عنوان از آن به حوزه اعداد برمی‌گردد که این امر، آمار طبیعی و قابل‌پذیرش است. دنیا هم این را پذیرفته اما ما چون ترکیبی از استانداردهای خودمان را داریم و استانداردهای نوین نشانه‌سازی و آدرس 15 عنوان که فارغ از نام‌ها هست، تکرارشان بیش از صدبار در شهر شده که علی‌القاعده ممکن است از شما بپرسیم خودتان به خاطر اینکه در شهر دارید زندگی می‌کنید خیلی راحت می‌توانید حدس بزنید که این نام‌ها چه نام‌هایی می‌تواند باشد. به عنوان نمونه نام یاس بیشترین فراوانی را در نام‌ها دارد. سپس لاله، بهار، شقایق، بنفشه، حسینی، گل‌ها، محمدی، نسترن، مسجد، نیلوفر، مهر، مریم، اسلامی و گلستان، پانزده نامی هستند که در شهر تعدادشان بیشتر از صد هستند وگرنه ما تعداد نام‌هایی که بین صد و ده هستند را هم استخراج کردیم که این تعداد 572 عنوان و نام دارد که فراوانی‌شان خودبه‌خود یک عدد قابل‌توجهی است و شاید مشکل نامگذاری را به‌خصوص برای شهروندان‌مان و مهم‌تر از آن برای کسانی که مهمان شهر ما هستند، چه توریست‌ها و چه مسافرهایی که از اقصی‌نقاط ایران به تهران می‌آیند و اینها مشکلات جدی دارند و از این بابت این تعدد نام مشکل جایابی پیداشده است و به‌خصوص تا قبل از مساله تکنولوژی نوین، یکی از مشکلات جدی و شکایت‌های زیادی که به ما منعکس می‌شد عمدتا هم توسط نهاد تاکسیرانی یا کسانی که به شهرداری مراجعه می‌کردند این گلایه را در مورد تکراری بودن نام‌ها داشتند. تلاش شده که اول از همه ما آن مساله را شناسایی کنیم و بعد بتوانیم برای این معضل کاری کنیم.
برخی‌ها معتقدند که این اقبال عمومی است که باعث می‌شود یک نام خیابان مثلا همچنان بعد از سال‌ها تکرار شود. ما می‌آییم اسم یک خیابان را عوض می‌کنیم اما مردم همچنان به نام قدیمی از آن استفاده می‌کنند. مشخص است بعد از انقلاب و در سال‌های گذشته که تغییرات فرهنگی زیاد بود، اقبال به کدام سمت رفته است؟
عبدی: بله یک مقدار اقبال به سمت اسامی غیرایدئولوژیک پیش می‌رود. من اصطلاحا اسمش را خنثی می‌گذارم یعنی بار فرهنگی کم به همراه دارد. مثلا مواردی که آقای دکتر حق‌شناس خواندند یاس اول است. یاس هیچ بار فرهنگی ندارد. بار فرهنگی تندوتیز ندارد و خود علاقه به این گل یک نوع فرهنگی را می‌رساند اما به لحاظ ایدئولوژیک حس ملی بودن را منتقل نمی‌کند. یک مقداری عناصر زیبایی‌شناسانه اهمیت پیدا کرده و یک مقدار هم تک‌سیلابی بودن نام‌هاست که متمایزشان می‌کند؛ یعنی بعضی‌ها دوست دارند برخلاف گذشته اسامی تک را بیشتر برای فرزندان‌شان انتخاب ‌کنند ولی در عرصه جامعه که می‌آییم یک مقدار متفاوت می‌شود. حالا چرا؟ اول بین دو تا مساله تمایز قائل شوید. این در کمیسیون‌های شورای شهر هم مهم است. یکی نامگذاری و یکی تغییر نام؛ این دو فرق می‌کند. هنگامی که از ابتدا نام کسی عباس است می‌توانست حسین یا هر اسمی باشد اما وقتی قرار به این تغییر باشد دلیلی برای آن باید باشد. این خیلی اهمیت دارد. اگر ما مثلا می‌بینیم که کوچه و خیابانی که ما خودمان در آن هستیم هم خیابان اصلی‌مان گیشا و خیابان فرعی‌مان پیروزی است. یک روز دیدیم یک کسی را آدرس دادیم بیاید، پیدا نمی‌کند. می‌گوییم چرا پیروزی است. می‌گویند چنین تابلویی نیست. بعد رفتیم می‌بینیم این تابلو را برداشتند، اسم یک شهیدی را گذاشتند که هیچ‌کس نمی‌شناسد. قضیه این چیست؟ خوب مردم نه اینکه با آن شهید بد باشند اصلا ماجرا این‌طوری نیست. ماجرا این است این اسم جزو هویت خودشان است یک‌دفعه می‌بینند کسی از جایی که بدون اینکه از اینها مشورت بخواهد یک اسمی را می‌گذارد که هیچ ارتباطی با اینها ندارد. این تغییر اسامی رویش مقاومت ایجاد می‌شود.
باید این نامگذاری‌ها چگونه باشد که تغییری ایجاد شود. پیشنهاد شما چیست؟
عباس عبدی: به نظر من در سطحی از تغییرات حتما باید مشارکت عمومی باشد. شما دوست دارید کسی بیاید اسم‌تان را عوض کند؟ نه حتی اگر یک اسم خوب و شکیل را هم بگذارد این را جزو حوزه اختیار خودتان می‌دانید. من در کوچه‌ای که هستم دیگر اسم خودم نیست ولی من هم در این کوچه سهمی دارم. آقای حق‌شناس که نمی‌تواند در شورای شهر برای من تصمیم بگیرد. به نظرم باید یک سازوکاری را گذاشت به نسبت هر چیزی که کوچک‌تر است این مشارکت مردم را جلب کرد و آن موقع شما در انتخاب نام دست‌تان باز است. اسم دخترتان را می‌توانید بگذارید فاطمه، سارا، یا هر چیزی که می‌خواهید، اما در تغییر دیگر به این راحتی نیست. در تغییر باید خیلی دلایل کافی وجود داشته باشد برای اینکه آدم بتواند یک اسمی را تغییر بدهد. مثلا اتوبان آزادگان را نگاه کنید یک اتوبان بسیار مهم است. همه هم می‌دانیم نسبت به نامگذاری بخشی از آن مردم مقاومت کردند بعد از آن هم من تا حالا ندیدم کسی به نام جدید از آن یاد کند. چرا؟ به خاطر اینکه آن اسم جایگاهی داشته است. یک فرهنگی داشته است درست است تابلو عوض‌ شده، ولی ذهنیت مردم اصلا عوض نشده است.به نظرم می‌آید در تغییر اسامی خیلی کار سخت‌تر است. به عنوان‌مثال نام خیابان انقلاب جاافتاده است، اصلا فکر می‌کنم قبل از اینکه اسمش تغییر کند مردم خودشان این اسم را تغییر داده بودند اما این اسامی به نظرم نمی‌آید ما این اختیار را داشته باشیم، یا حتی این قدرت را داشته باشیم که با تغییر اسم بتوانیم یک سری چیزها را جا بیندازیم. درواقع اصطلاحا می‌گویند قابلیت قابل باید وجود داشته باشد. به نظرم در تغییر اسامی کاملا ملاحظات مردم را باید رعایت کرد. ملاحظات تغییرات‌شان را هم باید رعایت کرد. خیلی اصطلاحا تندوتیز نامگذاری نباید صورت گیرد. نامگذاری باید یک‌شکلی باشد یک گستره وسیعی از مردم را همراه و همدل کند.
نظر شما چیست؟ چقدر نظر مردم در نامگذاری‌ها برای‌تان اهمیت دارد. اصلا سامانه نظرسنجی وجود دارد که اگر بخواهند نام یک خیابان تغییر پیدا کند یا نکند اعلام نظر کنند؟
حق‌شناس: من کاملا با سخن آقای عبدی موافقم. بحث نام حساسیت‌های خودش را دارد و شما به‌راحتی امکان اینکه بخواهید تغییری ایجاد کنید و این تغییر موردپذیرش قرار بگیرد کار راحت و روانی نیست. در بررسی‌هایی که خود ما داشتیم رسیدیم به یک تعداد از نام‌هایی که این نام‌ها توسط خود مردم تغییر پیدا کرد. در بحبوحه انقلاب بود. من خودم در آن صحنه بودم، روزی که اولین راهپیمایی بزرگ تهران از تپه‌های قیطریه آغاز شد بعد از نماز جمعه، آن خیابان به نام کوروش کبیر شده بود درگذشته، آن اسم هنوز هم جا نیفتاده بود، چون مدام آنجا را جاده قدیم شمیران می‌شناختند ولی به‌ هر حال نام مصطلحی که در تابلوهای آن دوره بود، این بود. وقتی جمعیت از بالا پایین آمد، رسید جلوی حسینیه ارشاد و فکر کنم مرحوم دکتر شریعتی هم‌ زمان زیادی از درگذشت‌شان نگذشته بود. مردم خودشان اعلام کردند که معلم شهید ما دکتر علی شریعتی، از آن روز نام خیابان کوروش کبیر یا جاده قدیم شد دکتر شریعتی، مردم نامگذاری کردند. همین اتفاق برای خیابان انقلاب و خیابان آزادی افتاد و میدان آزادی و میدان شهدا، اینها جزو نام‌هایی بود که خود مردم تغییر دادند اما همان زمان قبل از انقلاب اتفاقی افتاد در خیابان ویلا و یکی از اساتید دانشگاه تهران استاد دکتر کامران نجات‌اللهی در آن خیابان شهید شد و آنجا به نام ایشان نامگذاری شد ولی هنوز که هنوز است مردم آنجا را به نام نجات‌اللهی نشناختند، آنجا را همچنان به نام ویلا می‌دانند؛ یعنی می‌خواهم بگویم یک چنین داستان‌هایی ما داریم. این اتفاقات در قبل از انقلاب هم وجود داشت. ما شاهد بودیم نام‌هایی گذاشته شد که مردم نپذیرفتند، هیچ‌وقت آن نام‌ها را به زبان جاری نکردند مگر در آدرس پست. مثلا نمونه مشخص آن را در بافت قدیم تهران داشته‌ایم. ما میدانی داریم به نام میدان اعدام، این میدان نزدیک فکر کنم یکصد سال است که مردم به نام میدان اعدام می‌خوانند. اینکه قبل از انقلاب تلاش شد که یک‌ بار نامگذاری شود به نام میدان خیام، بعد نمی‌دانم به چه دلیل این نام‌ها را جابه‌جا کردند به نام محمدی گذاشتند که شاید چون بررسی می‌شد که نزدیک دروازه‌ای بود یک مقدار بالاتر از آن زمان محمدشاه، قبل از اینکه دوره ناصری برسد، اولین دروازه تهران آنجا شکل‌ گرفته بود به نام محمدی نامگذاری شد، ولی هیچ‌کس آن را به نام محمدی نخواند. این مشکلات را ما داریم. بعد از انقلاب هم همین اتفاق افتاد. ما شاهد نامگذاری‌هایی بودیم در خیابان تخت طاووس و عباس‌آباد همچنان با اینکه شاید 50، 60 سال از این تاریخ می‌گذرد نام‌هایی که آنجا گفته می‌شود عباس‌آباد حالا تخت طاووس کمتر شنیده می‌شود. پس نشان می‌دهد که یکی از رموز موفقیت نامگذاری این است که شما با روانشناسی اجتماعی بتوانید به خواست مردم و رضایت مردم توجه کنید و پیگیری کنید و علی‌القاعده وقتی‌که یکی از دلایلی که بحث نام‌ها به نمایندگان مردم سپرده‌ شده، برای این است که بتوانند خواست مردم را به خاطر جایگاه نمایندگی‌ای که دارند بدانند و مراقبت کنند.
عباس عبدی: این مساله نام شهدا در محله گیشا هم اتفاق افتاد. گیشا تمام خیابان‌هایش شماره داشت؛ دو، چهار، شش تا چهل و یک، سه تا سی‌ونه. در برخی از اینها نام‌ها شهید شد. مادر من مثلا اسم من را گذاشته عباس، صدا می‌خواهد بکند، دیگر مثلا عباس، من بگویم بله و برادر من نگوید بله. من را می‌خواهد صدا کند. حالا اگر اینجا یک طوری چند تا عباس گذاشته شود، یا یک اسمی گذاشته که وقتی با صدا کردن انتخاب کرد، با مشکل مواجه شود، این اسامی برای آدرس هم هست. الان آدرس گیر پیدا کرده، یعنی الان اگر یک کسی بیاید در گیشا بگوییم برو خیابان کارگری، این گیر می‌کند؛ خیابان کارگری کجاست. چون 40 تا خیابان آنجا دارد. اینها را باید با اصطلاحا عدد و اندیس حل کرد. ولی اگر آن را از اول به آن بگویند برود خیابان بیست و نهم بلافاصله که بیاید در گیشا می‌فهمد که غرب خیابان‌های فرد است و زوج خیابان‌های شرق است و دوتادوتا می‌رود و فوری می‌رود آنجا را پیدا می‌کند. به همین دلیل آنجا هنوز هم که هنوز است خیابان‌ها را به شماره معرفی می‌کنند؛ به نام معرفی نمی‌کنند. نه اینکه با نامگذاری مخالفند، به خاطر اینکه این شماره کارکرد برای‌شان دارد. اگر ما بتوانیم کارکرد نام را برای مردم توجیه کنیم، یعنی رعایت کنیم، پاسخ منفی می‌دهد و جلوی آن فکر می‌کنم می‌ایستند.
آقای عبدی معتقد بودند که بر اساس نظر و نظرسنجی مردم باید اسم یک خیابان و معبر انجام شود. آقای دکتر حق‌شناس معتقدند نمایندگان مردم می‌توانند این کار را انجام بدهند. آقای حق‌شناس برای ما بگویید آیا این امکان وجود ندارد که خود مردم تحت عنوان یک سامانه‌ای یا نظرسنجی از آنها سوال شود نام این خیابانی که گذاشته می‌شود قبول دارید و اگر قبول نداشتند امکان تغییر نام وجود دارد.
محمدجواد حق‌شناس: علی‌القاعده این سخن وقتی ‌که در مرحله نظریه است خیلی راحت می‌شود بیان کرد، ولی وقتی می‌خواهد به مرحله اجرا و عمل برسد، خیلی کار سختی خواهد بود. اینکه مثلا فرض کنید یک خیابانی مثل شاه رضا اسمش بوده یا آیزنهاور بود، یا مثلا 4 کیلومتر هم طولش است و 10 هزار نفر در آن خیابان زندگی می‌کنند، امکانی که شما بتوانید بپرسید از تک‌تک کسانی که آنجا ذی‌نفع هستند که ما می‌خواهیم تغییر بدهیم و بعد نظرسنجی کنید، بعد رای بگیرید شاخص تعیین کنید، خیلی عملیاتی و شدنی نیست این و قانون هم این را پیش‌بینی نکرده است. به همین دلیل قانون آمده این را به شکل نمادین به نمایندگان مردم واگذار کرده و علی‌القاعده باید این نسبت هم رعایت شود. ما برخلاف ذائقه مردم تصمیم نمی‌گیریم، یعنی کاملا امری است که درست است و باید توجه به خواسته مردم هم داشته باشیم. به همین دلیل وقتی‌که کمیته‌های نامگذاری در مناطق تعریف می‌شود، در این کمیته‌ها نماینده معتمد محلی، معاون اجتماعی شهرداری که فضا را می‌داند دیده ‌شده، روابط عمومی شهرداری که افکار عمومی را می‌سنجد دیده ‌شده، نماینده بسیج وجود دارد، روحانی محل حضور دارد، یک فرهنگی به انتخاب شهردار که خبره است باید آنجا باشد و حتی شورایاری به عنوان منتخب مردم که آن محله را خوب می‌شناسد، حضور دارد. اینها به این دلیل است که بتوانند خواسته مردم را، هم نمایندگی کنند، هم اطلاع داشته باشند که برخلاف آن خواسته اتفاقی نیفتد؛ یعنی ما نمی‌توانیم عملا سراغ نامی برویم که خواسته مردم نباشد که آن پذیرش در آن اتفاق نمی‌افتد؛ بنابراین در جاهایی که بدون توجه به آن خواسته شکل ‌گرفته، مثال‌های زیادی داریم. اشاره هم شد نام محله در تابلو نشسته، ولی هیچ‌گاه مردم به‌رغم گذشت سالیان سال نپذیرفتند. ما علی‌القاعده باید بتوانیم مسیر را به سمت آن اصلاح نام‌ها و گذرها ببریم، همین که بتوانیم نگاه مردم و نمایندگان را داشته باشیم و بتوانیم دریافت کنیم. از این طریق شاید آن سوالی که شما فرمودید تلفن‌هایی که از روابط عمومی گرفته می‌شود، یا درخواست‌هایی که می‌آید، یا بعضا حتی ما داشتیم نامگذاری شده و مورد اعتراض آن محل قرار گرفته به‌راحتی اعتراض‌شان موردتوجه قرارگرفته و نهایتا به تصمیم‌شان احترام گذاشته‌ شده است در برخی از جاها بازگشت. حتی مصوبه‌اش را داشتیم. می‌خواهم توجه شما را جلب کنم که اصرار و ابرامی بر نظر نهایی که اینجا شکل می‌گیرد نیست. قطعا یک رویکرد تعاملی با مردم و آحاد افکار عمومی صورت می‌گیرد که به آن توجه می‌شود.
مصادیقی دارید برای ما بگویید که مثلا یک نامی را انتخاب کردید پذیرفته‌شده است؟
محمدجواد حق‌شناس: برای نمونه در منطقه کن یک نامگذاری شده بود به نام کوهسار، اختلافات محلی این بود و اعتراض شدید آن منطقه را داشتیم که نام قدیمی‌اش را می‌خواستند. وقتی مراجعه شد، کارشناس را فرستادیم بررسی شد، دیدیم که اینجا یک نگاه محلی قدیمی وجود دارد و یک آلرژی‌هایی اهالی محل نسبت به هم داشته‌اند به همان نام، ممکن است به لحاظ ذهنی برداشت دیگری شده باشد. سریع تصمیم گرفتیم؛ نه ما اصراری روی آن نامگذاری جدید نداشتیم و نام قدیم را به آنجا برگرداندیم.
برخی‌ها معتقدند نامگذاری تقریبا به یک امر سیاسی شاید تبدیل‌ شده و نهادهای قدرت تلاش می‌کنند روایت خودشان را به شهر تحمیل کنند، این مصادیق را قبول دارید؟
عباس عبدی: بله وقتی‌که همه‌چیز سیاسی شد، آن موقع مردم هم سیاسی برخورد می‌کنند؛ یعنی اگر سیستم بیاید یک نامه را به یکجایی اطلاق بدهد که یک برداشت سیاسی از آن می‌خواهد بکند مثلا یک کسی را برجسته و بزرگ کند، یک ارزشی را از طریق نامگذاری جا بیندازد، اگر بخواهد این کار را بکند، آن موقع مردم هم وقتی در برابر آن ارزش یا آن ایده می‌خواهند بایستند و آن نام را حذفش می‌کنند و کنار می‌گذارند. این‌ یکی از مشکلاتی است که به نظرم در نامگذاری کامل باید رعایت شود. متاسفانه فکر نمی‌کنم در ایران به این راحتی‌ها بشود از این خلاص شد؛ یعنی همه به این فکر می‌کنند هراسمی را می‌توانند روی هر جایی قرار بدهند؛ هر شخصیتی را و هرکسی را در دل مردم جا بیندازند. این نام نیست که یک کسی را در دل مردم جا می‌اندازد؛ آن باید در دل مردم باشد، نامش بیرون بیاید. به نظرم یکی از اشتباهات اساسی این است که در ایران انجام می‌شود. گفتم مثال‌هایش زیاد است. وقتی اسم یک خیابان را حافظ می‌گذارید از این طریق حافظ را در دل مردم جا نمی‌اندازید، آن،جا باید وجود داشته باشد و بعد این نام هم از آن دل بیرون بیاید؛ بنابراین به نظر می‌آید که باید حتی‌المقدور نام‌ها را غیرسیاسی و غیرایدئولوژیک کرد. منظورم از غیر ایدئولوژیک این نیست که هیچ نام اسلامی نباشد. اصلا این نیست. همان‌طورکه بسیاری از ماها برای فرزندان‌مان اسامی اسلامی می‌گذاریم منظور این است که اگر ایدئولوژی هست، اگر فرهنگ هم هست، متاثر از خواست مردم باشد اما اگر می‌خواهیم اسمی را جا بیندازیم این موضوع را اول باید در دل مردم ببریم، بعد ازآنجا بیرون بیاوریم و نه اینکه عکس آن عمل شود؛ اول از این طریق فکر می‌کنیم که می‌توانیم این را در دل مردم جا بیندازیم و به نظرم با این سیاستگذاری نامگذاری، نامگذاری را ضربه‌پذیر می‌کند. مردم همیشه آماده هستند که خودشان، یا به طریق یک اتفاق دیگر، نام را تغییر دهند.
آیا نامگذاری جزو مصادیق سیاسی محسوب می‌شود؟ در شورا در این سه سال و نیم گذشته از این موارد چیزی را می‌توانید برای‌مان بگویید؟
محمدجواد حق‌شناس: بله حداقل در طول سال گذشته بعضی جاها به عنوان یکی از شاخص‌های حوزه قدرت استفاده‌شده، نمی‌توانیم رد کنیم. خواستند پیامی داده بشود. ما در شهر نام‌هایی داریم که ممکن است موجب اختلافات جدی بین دو کشور، یا دولت، یا دو نظام، سیاسی شده باشد. در همان ابتدای انقلاب ما نامی بر یکی از خیابان‌های شهر داریم به نام خالد استانبولی؛ این نام یکی از دعواهای اساسی کشور ایران و مصر بوده که در تمام این سال‌ها و هیچ‌وقت هم حل‌ نشده است. حتی در یک مقطعی یادم می‌آید که آقای ناطق داشتند آماده می‌شدند برای انتخابات ریاست‌جمهوری و رییس مجلس هم بودند. تلاش شد که نام تغییر کند و پیامی داده شد. حتی من مطمئنم که مثلا وزارت امور خارجه خیلی از این نام خوشحال نیست، ولی در بیانات‌شان حاضر نیستند که بگویند و بیان کنند، برای اینکه ممکن است تبعاتی داشته باشد یا مواردی از همین دست نامه‌هایی که بیشتر به‌ نوعی از سیاست‌های حکومت و نظام اسلامی بر منطقه برمی‌گردد و به ‌نوعی نماد ارزش‌هایی است که در حاکمیت وجود دارد و آن نماد می‌آید در سطح خیابان‌های شهر خودش را نشان می‌دهد. ما مثلا داشتیم یک‌زمانی در اعتراض به انگلستان در خصوص برخوردی که با یک عنصر ناراضی خودش، فعال مدنی به نام «بابی بونز» گذاشته شد و خواستند این اعتراض را برسانند یا وقت‌هایی نام میرزا کوچک‌خان به عنوان نماد روی خیابان کنار سفارت شوروی وقت گذاشته شد. اینها پیام‌های سیاسی خودش را داشت یا برخی شهیدان منطقه که ما روی خیابان‌های شهرها می‌گذاریم.
در روزها و ماه‌های گذشته در شهر تهران شاید یکی از مسائلی که خیلی جنجال به پا کرده نامگذاری خیابان به اسم استاد شجریان و دکتر مصدق بود؛ چرا آنقدر مقاومت وجود دارد؟
محمدجواد حق‌شناس: آخر تبعات رسمی خیلی برایش سخت بود که بیاید بپذیرد توجه شورای شهر به خواست بخش جدیدی از مردم است. در ابتدای این دوره با این خواسته روبه‌رو شدیم. وقتی آمدیم اتفاقا برخی چهره‌های شاخص فرهنگی، سیاسی، اجتماعی درخواست‌های‌شان این بود که مدت‌ها در دوره قبل تقاضا داده ‌شده برای نامگذاری خیابانی به نام مصدق و اتفاقا سوال‌شان این بود و چند بار این سوال از خودم شد که ما چطور در قاهره در یکی از خیابان‌های مهم قاهره خیابانی به نام دکتر مصدق داریم، اما شما در شهر از یک نمادی که به ‌هر حال حداقل شهرتش و نام نیکش مرزهای ایران را درنوردیده و خیلی‌ها در بیرون ایشان را می‌شناسند، اما در شهر خودتان، مرکز کشور از این نام بهره‌ای نمی‌گیرید. این بررسی شد دیدیم اکثریت نمایندگان مردم در شورای شهر می‌گفتند این حرف قاعده‌مند است، منطق دارد و چرا ما از میان 63 هزار گذری که در تهران وجود دارد یک نام دکتر مصدق نباشد. این سوال یک سوال جدی بود. آمد بررسی شد، مطالعه شد، نهایتا تشخیص داده شد یکی از این خیابان‌ها می‌تواند باشد که به لحاظ نسبت با توجه به بحث نفت و ارتباطی که وجود داشت که این امکان آنجا وجود دارد این نامگذاری آنجا شد. با این نامگذاری موجی از اقبال را ما شاهد بودیم که خیلی تشکر شد، بیانیه و مواردی ازاین‌دست به ما رسید. از آن‌طرف هم مقاومت جدی پیش آمد، یعنی مقاومت طوری بود که حتی برای برخی تصمیم‌سازان در شورای شهر تبدیل به تهدید شد و اینکه این نامگذاری را آنها نخواهند پذیرفت. در گفت‌وگوی‌هایی که من با آنها داشتم اشاره کردم که ما در این شهر مثلا چهره‌هایی مثل آیت‌الله کاشانی که از منظر شما که مخالف مصدق است یک اتوبان و یک بزرگراه مهم به اسم آن هست خب اگر مثلا این استدلال را شما بپذیرید، علی‌القاعده آن دوستانی که ممکن است ایشان را همراهی‌ با آن نداشته باشند یا علاقه نداشته باشند به خودشان اجازه بدهند اعتراض کنند، در حالی که شهر نهادی است از تساهل، از همزیستی، از تحمل دیدگاه‌های دیگر و علایق همدیگر، ما مراقبت کنیم که نسبت به هم بتوانیم همراهی کنیم. یا من برای ایشان مثال زدم که شما دارید بحث می‌کنید. حالا یک تفکر شاید تند که به جریان اصولگرا هم تعلق داشتند سر داستان آقای فاطمی بود و شهید فاطمی. استدلال من این بود که ما نام دکتر فاطمی را داریم و در عین حال در این شهر نامی از فداییان اسلام را هم داریم که فاطمی را ترور کرد و هم نواب صفوی را داریم که رهبر فداییان اسلام و هم دکتر فاطمی را داریم، هیچ مشکلی هم ایجاد نشده است. می‌شود مثلا در این شهر گزینه داشته باشیم هم آیت‌الله کاشانی باشد حتی با احترامات و انتقاداتی که به آن وجود دارد و می‌تواند مصدق هم در این شهر باشد با تمام این وجوه. اشکال ایجاد نمی‌کند و رضایت مجموعه را فراهم می‌کند. این مقاومت خیلی جدی بود و آرام‌آرام وقتی‌که تابلو شد، حتی چند مورد هم ما رنگپاشی داشتیم، اشاره شد که حتی تابلو را بتوانند برخورد کنند و نهایتا شهرداری منطقه رفت و تابلوهایی که آسیب خورده بود برطرف و مرمت کرد. امروز دیگر اینجا افتاد. دیگر آن سختی قبل را نداریم. در مورد آقای شجریان هم این مشکل پیش‌آمده، در مورد برخی از نام شعرا، یا حتی در مورد آقای بازرگان وقتی نامگذاری شد، سخنرانی‌های خیلی شدید ما در محافل مذهبی داشتیم که شما دارید این رویه را احیا می‌کنید. درحالی‌که رویکرد ما یک رویکرد شهری بود. به‌ هر حال تقاضاهایی وجود داشت و ما با توجه به منابعی که در شهرداری داریم مکان‌هایی را بررسی کردیم و درنهایت ما در شهر تهران 13 تا خیابان به اسم سازمان آب‌ داریم، چرا باید در تهران سیزده خیابان به نام سازمان آب باشد. یک ‌زمانی سازمان آب داشته آب‌رسانی می‌کرده، یکجایی بیابانی بوده و رفته منبعش را گذاشته است. آنجا دیگر به سازمان آب شهرت پیداکرده است ولی امروز مثلا وقتی می‌گویند خیابان سازمان آب در سیستم شما با سیزده عنوان روبه‌رو می‌شوید. علی‌القاعده این ظرفیت وجود دارد یکی از این سازمان آب‌ها به نام اصلی بماند در شهر که محترم هم هست، ولی می‌تواند ظرفیت ایجاد کنیم برای نام‌هایی که نیست و باید به آن توجه شود و مورد علاقه مردم هم هست و ما می‌توانیم این ظرفیت و این فرصت را برای شهر ایجاد کنیم که نام‌هایی که موردعلاقه‌شان است، شخصیت‌هایی که نقش‌آفرینی کردند در تاریخ ما حضور داشتند. مثلا در این شهر ما سی تا شاعر بزرگ را که اشعارشان در تمام خانه‌ها وجود دارد خوانده می‌شود هرروز و هر شب دیده می‌شوند ولی یک کوچه بن‌بست هم به نام‌شان نیست. در این فضا فرصت فراهم ‌شده ما بتوانیم چهره‌های متفاوت که بتوانند هم انسجام ملی را فراهم کند، هم تنوع فرهنگی را نشان بدهد ما این را دنبال کنیم. یکی از اتفاقات دیگر بحث توجه به نام شهرها و استان‌ها بود که ما تهران را به عنوان یک نماد ایران تعریف می‌کردیم. بعد دیدیم که برخی از نام‌ها مثل حتی استان‌های بزرگ مثل یزد، اصفهان، همدان، اردبیل یکسری در شهر تهران نیست و این خیلی برای من عجیب بود که چرا در این مدت به آن توجه نشده است. حداقل ما در چهار جلسه اخیر نامگذاری به نام شهرهای کشور داشتیم. چرا نباید نام یکی از خیابان‌های پایتخت به نام دزفول باشد؛ شهری که ده‌ها بار موشک بر سرش خورده و نماد مقاومت است. اخیرا ملاقاتی داشتم با اعضای شورای شهر و شهرداری سردشت که اعلام کردند در شهر 72 بار بمباران‌شده و ازجمله اولین شهری که در دنیا بمباران شیمیایی شده، این شهر بوده است و معترض بودند که شما در تهران یک کوچه یا خیابان به نام سردشت ندارید. چرا این بی‌توجهی شکل‌گرفته است.

لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/238515/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

حماس: درحال حاضر زمینه‌ای برای مذاکره وجود ندارد

آیت‌الله جوادی آملی: بانک‌ها جلوی اختلاس‌ها را بگیرند

اعلام برنامه های هفته سلامت در نشست رییس مرکزتوسعه سلامت با خبرنگاران

ساخت و ساز در کیش باید الگوی صنعت ساختمان سازی در کشور باشد

بنیاد شهید تا پایان فروردین 1403 ، حدود 2 هزار میلیارد تومان به بیمه دی بدهی دارد

در دیدار رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با مدیران ارشد بیمه دی مطرح شد؛ بیمه دی موجب رضایتمندی خانواده‌‌ی بزرگ ایثار و شهادت و مایه‌ی آبرومندی در دولت گردید

قطار وعده‌ها برای ساخت راه‌آهن در چهارمحال و بختیاری

نشست مشترک کمیسیون اقتصادی مجلس و جمعی از مدیران عامل هلدینگ‌های سرمایه گذاری

خبر جدید سازمان هواپیمایی کشوری برای خرید و فروش هواپیماهای جت7 نفره | چه کسانی می توانند جت‌ خصوصی بخرند؟

نظرات و مطالبات مردم از اقتصاد را در «هشت صبح» بشنوید

ترکیه در برابر تورم و ریاضت اقتصادی

اهدای 100 هزار گل لاله به شهر جنگ‌زده اوکراین

بحرین میزبان نشست آینده سران اتحادیه عرب

پلیس آمریکا یکصد دانشجوی حامی فلسطین را بازداشت کرد

رسوایی‌های گسترده در پارلمان انگلیس

جزئیات آخرین تحولات منطقه از زبان خبرنگار صداوسیما در مرز لبنان

پیامدهای اِل‌نینو؛ اعلام وضعیت اضطراری و جیره‌بندی برق در اکوادور

مقام مسئول: 6 دهک جامعه توان خرید خانه را ندارند

انتصاب سرپرست جدید موسسه آموزشی علوم وفنون کیش

نشست هم اندیشی با تشکل‌های ایثارگر استان کرمانشاه

دستگاه های صدرنشین و قعر نشین تبدیل مجوزهای کاغذی را بشناسید

مشوق های مالیاتی در مناطق آزاد و ویژه اقتصادی به گونه ای دیده شده که تولید را در این مناطق تقویت کند

مصوبه اقتصادی سفر دولت به لرستان همچنان در ابهام/ازنا«فولادی»نشد!

موفقیت صنعت نفت در بخش فروش در شرایط تحریمی و کمک به رشد اقتصادی کشور

آوارها در غزه وسیله‌ای برای سرگرمی کودکان شد

اعتراض مردم انگلیس به وتوی آمریکا علیه فلسطین

تجمع مردم لبنان در مقابل سفارت اردن

رسانه‌های صهیونیستی: 250 هزار فلسطینی رفح را ترک کرده‌اند

آلمان 4 پاتریوت دیگر می‌خرد

فعال سیاسی: بدون تغییر در تیم اقتصادی دولت نباید منتظر بهبود اوضاع بود

خط فقر 150 هزار تومانی در سال 84

روز خوش بورس؛ جهش 78 هزار واحدی شاخص

اسنپ تخفیف ویژه مؤسسات نیکوکاری را تمدید کرد

صدور و تمدید 3259 مجوز سرمایه گذاری در سال 1402 در قشم/ 54 طرح جدید اقتصادی به بهره برداری رسید

قاضی زاده هاشمی: بنگاه های اقتصادی بنیاد شهید واگذار می شود

تمرکز دشمن در حوزه اقتصاد پس از شکست در عرصه نظامی

پیش‌گویی یک نماینده درباره قیمت دلار

غفلت از بخش خصوصی ضربه سنگینی به اقتصاد وارد می‌کند

تصویر جهانی دولت جمهوری اسلامی ایران ؛ کشوری عزتمند است

اطلاعات غلطی که درباره کاهش نرخ بیکاری می‌دهند؛ فقط حلوا حلوا گفتن است؟

شمار شهدای غزه به 34 هزار و 49 نفر رسید

افزایش نرخ سود بین بانکی در هفته پایانی فروردین ماه

افت محسوس قیمت سکه امامی؛ عقبگرد دلار به کانال 65 هزار تومانی

تأیید بیمه مرکزی نسبت به افزایش سرمایه‌ی بیمه دی

جعفرزاده: نه رئیسی، رئیس جمهور دو دوره ای می شود نه بایدن /مردم دارند له می شوند، آخر مگر این میز چقدر ارزش دارد؟!

چرا تغییر خاندوزی نمی‌تواند گره‌ای از مشکلات اقتصاد ایران را باز کند؟

غفلت از پارلمان بخش خصوصی ضربه مستقیم به اقتصاد کشور است

غفلت از پارلمان بخش خصوصی ضربه به اقتصاد کشور است

واکنش رحیمی جهان آبادی به ادعای دولت درباره قیمت دلار 100 هزار تومانی

کشف 7 هزار لیتر سوخت قاچاق در بیرجند