پنج نکته درباره تجربهای هشتساله
خواندنی ها
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست
مهدی فضائلی/ ممکن است نتوان برای «تجربه» تعریفی موردتوافق همه ارائه کرد اما بعید است کسی درباره اهمیت و نقش تجربه در زندگی انسان تردید داشته باشد.اندیشمندان رشتههای مختلف از منطق و فلسفه گرفته تا مدیریت و ادبیات درباره تجربه سخن گفته و ابعاد آن را کاوش کردهاند؛ بنابراین «تجربه» در زندگی انسان نقشی غیرقابلانکار دارد.رهبر حکیم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار با رییسجمهور ادوار یازدهم و دوازدهم و دولت وی، ضمن لزوم استفاده از تجارب این دولت ازسوی دیگران، به یک تجربه تاکید ویژه کردند و آن «بیاعتمادی به غرب» بود.رهبر انقلاب فرمودند:دیگران باید از تجربههای شما استفاده کنند. خب حالا یک تجربه را من بخصوص یادداشت کردهام، حرفی است که من مکرر [در گفتوگو] با شماها و با مردم تکرار کردهام، حالا هم همان حرف را تکرار میکنم؛ این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هر جا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجایی که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هر جا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربه بسیار مهمی است.»درباره این تجربه یا بهتر بگویم «عبرت» نکات زیر درخور توجه است؛نخست اینکه، آقای روحانی از همان ابتدای دور اول خود در سال92 و با توجه به شعارهایش در حین رقابتهای انتخاباتی اساس پیشبرد کارهای خود را بر تعامل با غرب و بهویژه آمریکا بنا نهاد.رهبر انقلاب در راستای حمایت از دولتها امکان پیگیری این رویکرد رییسجمهور جدید را که مورد اقبال نسبی مردم هم قرار گرفته بود در چارچوبی فراهم کردند.بر همین اساس دولت آقای روحانی توانست برخلاف رویه همه دوران پس از انقلاب اسلامی، مستقیما و بهطور رسمی در سطح وزرای امورخارجه با آمریکا گفتوگو کند اما نتیجه این گفتوگوهای طولانی شرایطی است که امروز با آن مواجهیم و نهتنها گشایشی حاصل نشده بلکه گرهها کورتر هم شده است. دوم اینکه، این تجربه به بهایی گزاف یعنی هشت سال فرصتهای یک کشور و ملت بزرگ بهنام ایران بهدستآمده است درحالیکه اصلا نیاز به پرداخت چنین بهایی نبود چراکه این تجربه قبلا بارها و بارها هم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و هم پس از استقرار نظام اسلامی و حتی ازسوی کشورهای دیگر آزموده شده بود!نکته سوم، اثبات بیاعتمادی به غرب فارغ از بعد انقلابی نظام جمهوری اسلامی ایران است که با توجه به نمونهها و تجارب دیگر روشن میشود.مصدق نه عنصر انقلابی محسوب میشد و نه در چارچوب ایدئولوژی و تفکر اسلامی قرار داشت لیکن بهرغم خوشبینیای که، بخصوص به حمایتهای اقتصادی آمریکا داشت و امتیازاتی که حاضر شد به آنها بدهد ازجمله نفت با تخفیف 50درصد، آمریکاییها حاضر نشدند به او کمک کنند و سرانجام در کودتای 28مرداد سرنگون شد!
کشورهای مصر، افغانستان و عراق نیز هیچ انطباقی با یک دولت مکتبی و انقلابی ندارند اما آمریکا هیچ اقدام خاصی برای پیشرفت آنها نکرده و وضعیت اسفبار آنها بینیاز از شرح و تفصیل است.
لذا اگر رهبر حکیم انقلاب اسلامی سخن از بیاعتمادی به غرب میگویند بهعنوان یک نکته واقعبینانه و مبتنی بر تجارب گوناگون است و نه یک برداشت از منظر تفکر انقلابی. البته وقتی آمریکا حاضر نیست به مصر و عراق و افغانستان و... کمک کند یا مصدق لیبرال را تنها میگذارد به طریق اولی با نظام جمهوری اسلامی ایران همراهی نخواهد کرد.چهارمین نکته این است که برخلاف تصور برخی، مفهوم مخالف «بیاعتمادی به غرب»، «اعتماد به شرق» نیست.هرچند شرق امروز دیگر شرق مارکسیستی نیست اما مخالفت جمهوری اسلامی با غربزدگی و اعتماد به غرب به بهای شرقزدگی و اعتماد به شرق نبوده و نخواهد بود.با دقت در بیانات گوناگون رهبر انقلاب ازجمله همین بیانات اخیر، معلوم میشود مفهوم مخالف بیاعتمادی به غرب، تکیه و اعتماد به توان و ظرفیت داخل است.مطلقا نبایستی برنامههای داخلی را به همراهی غرب موکول و منوط کرد، چون قطعا شکست میخورد، قطعا ضربه میخورد. شماها هم هر جایی که کارهایتان را منوط کردید به [همراهی] غرب، ناموفق ماندید؛ هر جایی که بدون اعتماد به غرب، خودتان قد علم کردید و حرکت کردید موفق شدید. نگاه کنید کار را؛ کارکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم اینجوری است. هر جا شما موضوعات را به توافق با غرب و به مذاکره با غرب و با آمریکا و مانند اینها موکول کردید، آنجا ماندید و نتوانستید پیش بروید؛ چون آنها کمک نمیکنند، دشمنی [میکنند]، دشمناند دیگر؛ هر جا شما از آنها قطعنظر کردید، خودتان راه افتادید و از شیوههای مختلف [استفاده کردید] -هزار راه وجود دارد و اینجور نیست که یک راه [باشد]؛ نه، راههای مختلف وجود دارد؛ [اگر] انسانها فکر کنند، راههای گوناگونی برای زندگی شخصی و اجتماعی و مدیریتی پیدا خواهند کرد- هر جا اینجوری حرکت کردید، پیشرفت کردید.
پنجمین و آخرین نکته هم اینکه، بیاعتمادی به غرب به معنای مطلق عدم تعامل با غرب نیست.تعامل با جهان همواره جزو سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران بوده و هست اما همه جهان در غرب و همه غرب در آمریکا خلاصه نمیشود. جمهوری اسلامی ایران از موضع عزت، حکمت و مصلحت سیاست خارجی خود را دنبال میکند و تعامل با جهان و ازجمله با غرب در چارچوب این سه اصل خواهد بود و با وابستگی به این و آن و بهویژه اعتماد به غرب متفاوت است.البته جمهوری اسلامی با توجه به دشمنیهای پیدرپی و بیسابقه آمریکا نظیر پناه دادن به شاه مخلوع، تحریم ایران از همان ابتدای پیروزی انقلاب، طراحی کودتا و توطئههای مختلف، حمله به سکوهای نفتی ایران، حمله به هواپیمای مسافربری، ترور قهرمان ملی ایران سردار سلیمانی و دهها دشمنی ریزودرشت دیگر، تعریف متفاوتی از این کشور دارد و مادامیکه از موضع استکباری بخواهد با ایران برخورد کند حاضر نیست همچون کشورهای دیگر با آمریکا تعامل داشته باشد؛ بخصوص اینکه آمریکای امروز بهمراتب از گذشته ضعیفتر و در شیب نزول است.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/264323/