در سوگ استاد روابط بینالملل ایران
خواندنی ها
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علیرضا سلطانی / سال تحصیلی 74- 73 دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرای استادی خوشفکر با کولهباری از نظریهها و مطالعات جدید دانش روابط بینالملل شد. سالها بود که دانشجویان علوم سیاسی و روابط بینالملل از حضور اساتیدی همچون دکتر هوشنگ مقتدر، دکتر حسین سیفزاده، دکتر احمد نقیبزاده، دکتر روشندل و... در حوزه مطالعات بینالمللی بهره میبردند اما حضور استادی جوان، خوشفکر، بهروز، با دانش و منظم، جان تازهای را به گروه روابط بینالملل دانشکده تزریق کرد. این استاد کسی جز، دکتر ابومحمد عسگرخانی نبود. دکتر عسگرخانی، فارغالتحصیل دانشگاه کوینز کانادا بود که بسیاری از محافل علمی، دانشکدهها و اساتید مطرح و صاحبنام روابط بینالملل در امریکا و اروپا را تجربه کرده بود، با اشتیاق، پرانرژی و البته بیادعا پای در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گذاشت و خیلی زود با اخلاق و رفتار حسنه و چهره همیشه خندان، در دل همکاران و خصوصا دانشجویان دانشکده جای باز کرد. ایشان با رویی گشاده و توام با متانت دانش و علم خود را به دانشجویان خود عرضه کرد و زمینه انتقال نظریههای جدید و روز روابط بینالملل خصوصا نظریههای نئورئالیسم، ساختارگرایی، رژیمهای بینالمللی به جامعه علمی کشور شد. تسلط و احاطه ایشان به نظریههای و تحولات نظری روز دانش روابط بینالملل، زمینه ارتقای این دانش و نظم یافتن مطالعات و آموزش آن در کشور شد. خیلی زود افکار و ایدههای این استاد با انگیزه در مقالات و پایانامهها و رسالههای دانشگاهی خود را نشان داد و نکته قابل توجه اینکه ایشان خود را محدود در دانشگاه تهران و دانشجویان آن نکرد و در دانشگاههای مختلف دیگر اعم از دولتی و آزاد اسلامی فعالیت آموزشی و پژوهشی گستردهای را در پیش گرفت.
دکتر عسگرخانی در کنار تعصب و علاقه به آموزش و ترویج دانش روابط بینالملل در دانشگاه، تلاش کرد تخصص و دانش خود را در حوزههای کاربردی و عملی به خدمت بگیرد و در انتقال دانش روابط بینالملل در برخی حوزههای کلان تصمیمگیری کشور به خصوص حوزههای امنیتی، دفاعی و سیاست خارجی موثر واقع گردد، به گونهای که نام عسگرخانی در دو دهه اخیر بیشتر با پرونده هستهای ایران عجین شده است. او که برخلاف بسیاری از همقطاران دانشگاهی خود بدون هیچگونه نفع شخصی و سیاسی و صرفا برمبنای اصول فکری و مبانی نظری خود، از هستهای شدن ایران دفاع کرد و در این راه براساس الزامات و ساختار بینالمللی قدرت و نظریه رئالیسم تدافعی به تنها فردی در ایران تبدیل شد که صراحتا در مقطعی، خواستار دستیابی ایران به بمب هستهای برای ایجاد بازدارندگی و تعادل قدرت بود. این صراحت بیان ایشان برای بسیاری گران میآمد و به صورتهای مختلف مورد نقد قرار میگرفت اما هجمهها و نقدها، ایشان را از اصول فکری خود دور نکرد و در مقابل تلاش کرد با تأسی از استاد تئوریک خود یعنی کنتز والتز، با مطالعه، سخنرانی و بهرهگیری از شواهد و متغیرهای عینی، دیدگاه خود را تقویت و ترویج کند. این دیدگاه استاد اگرچه برای بخشی از ساختار قدرت در ایران که بر طبل انرژی هستهای میکوبیدند خوش میآمد و از آن به شیوههای مختلف بهره بردند، اما این استقبال و خوش آمدنها، هیچگاه باعث نشد که ایشان خود را به نهادهای قدرت بفروشد. این رفتار و روحیه دقیقا عین تعریفی است که دکتر عسگرخانی چند سال پیش در توصیف کنتز والتز در گفتوگویی به مناسبت درگذشت او انجام داد.
ایشان در بخشی از این گفتوگو میگوید: «والتز شخصیتی نبود که خودش را به نظام امریکا بفروشد. والتز خود را کاملا از خداوندان قدرت جدا کرده بود؛ اگرچه راجع به قدرت حرف میزد. او پست دولتی نگرفت و تمام زندگیاش را در کارهای علمی ادامه داد و این قابل ستایش بود. علیرغم اینکه راجع به قدرت مینوشت، دوست داشت «قدرت را در خدمت منافع عام» تلقی کند و بیشتر به قدرت رو به تعادل علاقه داشت؛ یعنی موازنه قدرت تعادل و در نتیجه وقتی صحبت از اعمال قدرت و اعمال تصدی بر جایی کرد، همیشه منافع عام را درنظر میگرفت و حتی به همین دلیل هم نامش را گذاشتند رئالیسم تدافعی.» این تعریف نشان از آن دارد که دکتر عسگرخانی تلاش داشت علاوه بر بهرهگیری از دانش استاد فکری خود، رفتار و منش علمی او را نیز در رفتار و کار خود، الگو قرار دهد. ایشان در واکنش به درگذشت کنتز والتز استاد فکری خود تعابیر جالبی را مطرح میکند: رفتن والتز از دنیا، یک ضایعه بزرگ بود برای رشته روابط بینالملل و به خصوص مکتب رئالیسم در شرایطی که کمک بینظیری را به ادبیات روابط بینالملل کرد و این را از یاد نبرید که هیچ کتابی در دنیا به اندازه کتاب «نظریه سیاست بینالملل» نقد نشده است. هیچ کتابی به اندازه این کتاب در رشته روابط بینالملل مورد مطالعه و استقبال قرار نگرفته است. «... خلاصه اینکه، یکی از شاهکارهای روابط بینالملل کنت والتز بود.» به نظر نگارنده این تعابیر امروز در مورد خود ایشان کاملا صدق میکند. درگذشت استاد عسگرخانی به واقع ضایعه بزرگ برای جامعه علمی و دانشگاهی کشور خصوصا علوم سیاسی و روابط بینالملل است. ایشان چنانکه در سطور قبل بیان شد نقشی بیبدیل در رشد و بالندگی دانش روابط بینالملل و مکتب رئالیسم در محافل علمی و دانشگاهی ایران داشت و کمتر استاد روابط بینالملل در سالهای اخیر را میتوان نام برد که افکار و دیدگاهها و تحلیلهای ایشان به اندازه ایشان مورد نقد و بررسی قرار گرفته باشد.
دکتر عسگرخانی به واقع یکی از شاهکارهای روابط بینالملل در ایران به شمار میرفت که جامعه علمی ایران خیلی زود ایشان را از دست داد. یاد و نام و خدمات ایشان به جامعه علمی خصوصا علوم سیاسی و روابط بینالملل هیچگاه فراموش نخواهد شد. روحش شاد.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/275991/