ایرانیان جهان
سرمقاله ابتکار/ زندگی کوتاه خاطرات پس از مرگ
يکشنبه 10 اسفند 1399 - 10:23:25
ایرانیان جهان - ابتکار / « زندگی کوتاه خاطرات پس از مرگ » عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار نوشته رضا دهکی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
یاران دیرین مجله «فیلم» از آن جدا می‌شوند، سینما «عصر جدید» تعطیل می‌شود، چراغ باشگاهی قدیمی و ریشه‌دار خاموش می‌شود، خانه احمد محمود نویسنده شهیر خوزستانی تخریب می‌شود و هنرمند یا ورزشکاری که سال‌ها برای مردم خاطره ساخته می‌میرد. این رویدادها هر چند همگی در روزها و هفته‌های اخیر رخ داده‌اند، اما هر بار با تغییر نام‌ها به شکل مکرر اتفاق می‌افتند. اگر امروز «فیلم» در چالش بودن یا نبودن قرار می‌گیرد، پیشتر «گل‌آقا»یی هم بود که تعطیل شود. اگر سینما «عصر جدید» دیگر سینمای خاطرات قدیمی تهرانی‌ها نیست، ده‌ها سالن تئاتر و سینما در سراسر کشور بوده‌اند که قافیه را به سی‌دی، دی‌وی‌دی، وی‌اودی و پردیس‌های سینمایی مدرن باخته‌اند و درهایشان بسته شده است. خانه احمد محمود هم تنها بنای حاوی روح جغرافیای فرهنگی و ادبی ایران نیست که خراب می‌شود و بسیار از این بناها وجود دارد که زیر تیغ تخریبند. ‌در این میان شاید این نکته قابل طرح باشد: یاد این فقدان‌ها و دوست‌داشتنی‌ها، پیش از مرگ و پایانشان کجا بود؟
نوستالژی برای اغلب ایرانی‌ها حس و حال ویژه‌ای دارد. ضرب‌المثل «سال به سال دریغ از پارسال» به تنهایی نشان می‌دهد که ایرانی‌ها چه قدر در بند گذشته‌اند. برای کسانی که حتی از کمبودها و سختی‌های دهه‌های گذشته در ذهن‌هایشان نوستالژی‌های دوست‌داشتنی ساخته‌اند، چنین تحلیل پر بیراه نیست. این نوستالژی‌بازی اما در ایران در سال‌های گذشته تشدید شده است. شبکه‌های اجتماعی با از زیر خاک بیرون کشیدن عناصر نوستالژیک به این حس رنگ تازه‌ای دادند تا جایی که حتی کتاب‌های خاطره‌بازی و نوستالژی با تصاویر از عناصر یادآور گذشته – اغلب دهه‌های 60 و 70 – منتشر شد و صداوسیما هم سوار بر این موج به پخش برنامه‌هایی همچون «نقره»، «چهل تکه» و «کارتون‌های دهه 60» پرداخت. این روزها حتی در حوزه مارکتینگ سخن از ترند شدن «نوستالژی مارکتینگ» به عنوان یکی از راه‌های تحریک خریداران به خرید کالاست.
نکته‌ای که در این میان کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، عاملی است که باعث می‌شود اصلا این نوستالژی‌ها به سوی نابودی سوق داده شوند: فراموشی! در تمامی این موارد می‌توان دید که هر یک به هر دلیلی از حوزه توجه جامعه خارج شده، به فراموشی سپرده می‌شوند و فرصتی را به وجود می‌آورند که در این فراموشی، به محاق نابودی بروند. نه این که مثلا تخریب و عدم نگهداری مطلوب از بنای تاریخی که یک مکان شناخته شده گردشگری است رخ نمی‌دهد، اما یک خانه فراموش شده که ثبت ملی یا بهره‌وری گردشگری و فرهنگی از آن در هزارتوی بوروکراسی‌ها و بی مسئولیتی‌ها و بی‌پولی‌ها گم شده است، به احتمال بیشتری در معرض خرابی قرار می‌گیرد. به همین ترتیب نمی‌توان انتظار داشت روزنامه و مجله‌ای که فروش ندارد، قائم به ذات سر پا بماند یا سینمای بی مشتری همچنان به نمایش فیلم مشغول باشد تا ناگهان نوستالژی‌های جامعه دچار خدشه و خسران نشود.
مرگ، پایان و نهایت پدیده‌های نوستالژیک در کنار افسوس و اندوه از دست دادن تکه‌ای زنده از تاریخ، قاعدتا باید این تلنگر را هم به همه مدعیان دوستداری نوستالژی بزند که برای زنده ماند نوستالژی‌هایتان این شمایید که باید آنها را زنده نگه دارید و اولین قدم در این راه جلوگیری از فراموش کردنشان است. وگرنه با فراموشی این موارد، همگی یک بار مرده‌اند و این شور و افسوسی که در آستانه و هنگام خداحافظی ابدی با آن‌ها رخ می‌دهد، مثل آخرین شعله کشیدن آتش پیش از خاموشی است؛ مثل آخرین نفس پیش از مرگ و مثل زنده شدن لحظه‌ای خاطرات مرده. و هنگامی که چیزی در هنگام زندگی به فراموشی بمیرد، بعید است که در فقدانش هم مدتی طولانی در یاد بماند؛ چه این که با مرگ صاحبان خاطره و حافظه، همین اندک هم از یاد خواهد رفت.

http://www.ilandnews.ir/fa/News/228325/سرمقاله-ابتکار--زندگی-کوتاه-خاطرات-پس-از-مرگ
بستن   چاپ