دوشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۴
خواندنی ها

سرمقاله هم میهن/ یک سال گذشت؛ چه گذشتنی؟

سرمقاله هم میهن/ یک سال گذشت؛ چه گذشتنی؟
ایرانیان جهان - هم میهن / «یک سال گذشت؛ چه گذشتنی؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه به قلم است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: یک سال پیش بود که تمامی آرزوهای تندروها برای ...
  بزرگنمايي:

ایرانیان جهان - هم میهن / «یک سال گذشت؛ چه گذشتنی؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه به قلم است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
یک سال پیش بود که تمامی آرزوهای تندروها برای خالص‌سازی بیشتر قدرت بر باد رفت و حتی با مشارکت حداقلی مردم نیز نتوانستند این خواب خود را تعبیر کنند. حتی هنگامی که فقط بخشی از مردم به میدان آمدند، توانستند تا این خطر بزرگ را از ایران دور کنند.
کافی بود شرایطی فراهم شود که مردم مثل 1396 می‌آمدند. در این صورت، قدرتی که از خود و در برابر دشمن و بیگانه نشان می‌دادند، مضاعف می‌شد. اگر آن انتخابات مطابق میل تندروهای مخالف ایران رقم خورده بود، شاید امروز به سختی می‌توانستیم از یکپارچگی ملی سخن بگوییم. چون بخش اعظم مردم در وضعیت بیگانگی با دولت قرار می‌گرفتند و تبعات سنگینی را بر جامعه وارد می‌شد.
بازار
آقای پزشکیان انتخاب شد؛ ولی آیا توانست که ایران را از مسیر پرتلاطم و خطیر کنونی نجات دهد؟ آنچه که در عمل می‌بینیم، پاسخ منفی است. مجموعه ناترازی‌های گوناگون کشور جز در دو مورد در سایر زمینه‌ها اگر کمتر نشده، بیشتر هم شده است. آن دو موردی هم که تا حدی تعدیل شده، در حوزه‌های سیاست داخلی و اجتماعی است؛ حد تعدیل هم بسیار کمتر از انتظارات جامعه است.
تردیدی نیست که این ناترازی‌ها ریشه اصلی تجاوز نظامی به کشور بود و همچنان هم هست. آقای پزشکیان به‌درستی شعار وفاق را انتخاب کرد. ولی این شعار با دو مشکل مهم مواجه بود. 
اول اینکه، تندروهای مخاطب وفاق مطلقاً به این شعار تن ندادند و نمی‌دهند، چون درست یا نادرست خود را بازنده آن می‌دانند. دومین مشکل این بود که فرصت زیادی برای به نتیجه رسیدن این شعار نبود. هر روز مسئله‌ای درست می‌شد که مردم را نسبت به آینده ناامیدتر می‌کرد. ترکیب دو‌ واقعیت کمبود زمان و تن ندادن تندروها به شعار وفاق، موجب منتفی شدن انجام اصلاحات و در نتیجه عدم تحقق نیازها و مطالبات مردم شد.
بدتر اینکه تراکم بحران‌ها که از روز مراسم تحلیف با ترور هنیه آغاز شد، سلسله‌وار تا تجاوز نظامی اخیر ادامه یافته است. راه حل این بحران در گرو تدوین یک برنامه جامع که محصول نگاه کارشناسان و نخبگان باشد، در دو حوزه داخلی و خارجی و با جلب نظر و موافقت مقام رهبری بود و هم‌چنان هم همین راه در دسترس است.
بدون چنین برنامه‌ای هر گونه اقدامات جزیی و ‌موردی، آب در هاون کوبیدن است. هیچ اقدام اساسی بدون تحول در این دو حوزه معنادار و اثرگذار نخواهد بود. راه‌حل در انجام شعارها و‌ وعده‌های آقای پزشکیان است. ایشان به‌صراحت گفت، باید کاری کرد تا آنانی که از انتخابات قهر کرده بودند به میدان برگردند.
این، یعنی بازگشت به مردم، وفاق را باید به این گروه نیز تعمیم داد. درحالی‌که پروژه وفاق هنوز اندر خم وفاق با تندروها مانده‌ است. ایشان بارها گفتند که فصل‌الخطاب امور، ارجاع به نظر کارشناسان و مدیران شایسته است. متأسفانه هیچ اقدامی درباره مصوبه‌ای که ضد این شعار بود‌، نشد و هنوز هم در بر همان پاشنه می‌چرخد و ناکارآمدی و فساد محصول این‌گونه مصوبات ایجادکننده رانت مدیریتی است.
آقای پزشکیان در حوزه خارجی مواضع روشنی داشت و بارها هم آنها را اعلام کرد؛ اما دریغ از اقدامی موثر. در حوزه رسانه ناترازی کشور به جایی رسید که امنیت کشور را در عمل زایل کرد و هیچ اقدامی نشد. حتماً آن جمله پیرمرد طبسی به وزیر وقت کشاورزی را به یاد دارید که گفت: «خودتان می‌دانید و مملکت‌تان».
این جمله از بدترین شعارها هم تندتر است. یعنی روزی خواهد رسید که مردم مملکت را مال خود ندانند. بنابراین، کاری نکنیم که دیگران و نخبگان نیز به چنین مرحله‌ای برسند. متأسفانه اکنون همه در انفعال هستیم. نمی‌دانیم برنامه و سیاست چیست؟ چه تصویری باید یا می‌توانیم از آینده داشته باشیم؟
راهی هم به دهی نیست. به‌طور قطع، مردم با ادامه سیاست‌هایی که منتهی به وضع کنونی شده همراهی نخواهند کرد. ولی مشکل اصلی، فقدان سیاست‌‌های جدید است. زمان زیادی در اختیار نداریم. به‌جای سفرهای خارجی لازم است برای رسیدن به سیاست‌های کارآمد و جدید کوشش کنیم.


نظرات شما