سرمقاله اطلاعات/ دیپلماسی آرمان نیست!
اخبار ایران
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - اطلاعات / « دیپلماسی آرمان نیست! » عنوان ستون "محک" در روزنامه اطلاعات به قلم ابوالقاسم قاسم زاده است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
بایدن در آغاز راه چهار ساله ریاست جمهوری آمریکا است. برخلاف ترامپ که با شعار «آمریکا اول» مبارزات انتخاباتی خود برای تکیه زدن به صندلی ریاست جمهوری در کاخ سفید را کلید زد و در همان روزهای نخست بعد از پیروزی به جای تأکید بر دیپلماسی، اصل «قدرت برای اقدام» را در راستای تمکین همه کشورها به رئیس جمهوری جدید آمریکا پیام داد، بایدن با جمله «دیپلماسی بازگشته است» شروع ریاست جمهوریاش را اعلام کرد و گفت: «برای بازسازی دیپلماسی در روابط بینالملل با متحدان اروپایی آمریکا گفتگو و همراه خواهد شد.» از این جمله بایدن، اغلب تحلیلگران سیاست خارجی جدید آمریکا برداشتهای گوناگون کردهاند که دو آیندهنگری در آنها شاخص است. اول، بایدن میخواهد تا از روش ترامپ با شعار «تمکین یا طرد» فاصله بگیرید. دوم و شاید مهمتر، رئیس جمهوری جدید آمریکا برای حضور قدرتمندانه در صحنه بینالمللی و حفظ جایگاه برتری آمریکا در دیپلماسی غربی، به دنبال جبههسازی است؛ جبههای با همه تفاوتها اما متحد در نظام سرمایهداری بینالمللی که آمریکا به صورت سنت تاریخی، همواره فرماندهی آن را در اختیار داشته است. این شعار استراتژیکی بایدن در گام اول، سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان را که چهار سال گذشته به لحاظ سیطره قلدری ترامپ در انزوا قرار گرفته بودند، دوباره برای حفظ منافع فعال کرده است.
در همین گام اول، بایدن دورنمای مسیر سیاست خارجی بر اساس «دیپلماسی» را در ارزیابی دو قدرت برتر دیگر در صحنه بینالمللی با جمله «چین رقیب سرسخت اقتصادی ما و روسیه (پوتین) دشمن ما است»، نشان داد. چین به روایت بسیاری از کارشناسان اقتصادی اکنون و در آینده نزدیک، قدرت برتر اقتصادی و سرمایهای جهان خواهد شد. پوتین و روسیهای که او هدایت میکند، دشمن است؛ زیرا در چهار سال گذشته از پنجرههایی که سیاست خارجی ترامپ برای او باز کرد، در بسط هژمونی خود بسیار موفق بوده و اکنون مخل روابط دو و چندجانبه غرب در اغلب مناطق جهان، به ویژه در خاورمیانه و خلیجفارس، قلب «نفت و گاز» دنیا شده است. از یاد نبریم که ترامپ در چهار سال گذشته انحلال اوپک، بزرگترین تراست نفتی ـ گازی جهان را میخواست و «پوتین» با زیرکی دیدگاه «اوپک» ضعیف را دنبال کرد.
گام دوم بایدن که از هماکنون آغاز شده است، اجرای سیاست در صحنه بینالمللی به صورت گامبهگام است که اکنون در خاورمیانه بحرانزده و بهویژه درباره جمهوری اسلامی ایران، کلید خورده است و رعایت اصل «حقوق بشر» که به صورت سنتی همواره ابزار رفتارهای رؤسای جمهوری از حزب دمکرات بوده است، در راستای تحقق مسیر این دیپلماسی قرار گرفته است. در این راستا «مهدی مطهرنیا» در نوشتهای به نام «بایدن و میراث ترامپ و اوباما» مینویسد: «دولت جو بایدن یک دولت دموکرات چندپهلو است. از یک طرف نو دموکراتهای اوبامایی در آن حضور دارند و از سوی دیگر دموکراتهای چپ و کلاسیک محور و ستون فقرات حرکت ماهی گونه آنها در نظام بینالمللی بر مذاکره به عنوان سنت رفتار سیاسی حزب دموکرات در کنشهای سیاسی در عرصه داخلی و بینالمللی استوار است. دموکراتها به عنوان نمایندگان بخش قابل تعریف اجتماع متنوع آمریکایی همواره بر روشمندی سیاسی خود به گونهای منادی مذاکره و استفاده از دیپلماسی برای رسیدن به اهداف، منافع و امنیت ملی آمریکا بودهاند. اگرچه جمهوریخواهان نیز همواره به مذاکره روی میآورند اما ادبیات سیاسی جمهوریخواهان ادبیاتی متکی بر کاربرد زبان تهدید به عنوان محور اصلی محسوب میشود. لذا هرگاه که دموکراتها در کاخ سفید قدرت را به دست میگیرند، ابزار جهتگیری یا رهیافت دیپلماتیک با تأکید بر مذاکره برجسته میشود. اما آنچه آنها از مذاکره در نظر دارند استفاده از این صنعت پیچیده سیاست خارجی در جهت کم کردن هزینههای آمریکا بهویژه در حوزه قدرت نرم در راستای رسیدن به هدفهای تعریف شدهای است که در دولتهای قبل نیز به گونههایی متفاوت دنبال شده است. بارها بر این امر تأکید شده که دولت بایدن سنتز دولتهای اوباما و ترامپ خواهد بود و اکنون بارقههای روشنی از این معنا به نمایش گذاشته میشود. بدین جهت که بایدن تیمی دیپلمات از بلینکن، سالیوان، برن و مالی را برگزیده است که همه اینها سابقه جهتگیریهای دیپلماتیک و امنیتی دارند و به خوبی به ریزهکاریهای دیپلماتهای ایران آگاهی و اشراف پیدا کردهاند. همانگونه که به هر تقدیر دیپلماتهای ایران نیز با آنها گفتگو کرده و میتوانند آشنایی بیشتری با آنها داشته باشند. بایدن از یکسو قرار است میراث اوباما را حفظ کند که یک مدل را در 1+5 شکل داد و براساس این مدل، تیم اوباما که بایدن خود معاون رئیس جمهوری بود، در آن نقش ویژهای داشت به آن سامان بخشید و از طرف دیگر بر آن است که از میراث ترامپی در اعمال فشار حداکثری بر ایران بهره گیرد.»
در دانش و علم سیاست، دیپلماسی نه ایدئولوژی است و نه آرمان؛ بلکه روش برنامهریزی و کار برای تحقق هدف و خواستهها بر اصل حفظ منافع و فربهسازی آن است با در نظر گرفتن اهرمهای قدرت و شناخت دقیق و همهجانبه از شرایط موجود. اگر هم «دیپلماسی» را «گفتگو» بدانیم و بخوانیم، آیین ما و آموزشهای معرفتی ما نیز براساس و پایه، «گفتگو» است. همین.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/228671/