ایرانیان جهان - جماران /متن پیش رو در جماران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ترور «چارلی کرک»، چهره جنجالی و بانفوذ جناح راست آمریکا، تازهترین حلقه از زنجیرهای است که ترورهای سیاسی و حملات خشونتآمیز سالهای اخیر در آمریکا ساختهاند؛ رخدادی که نشان میدهد بحران خشونت سیاسی در این کشور از یک هشدار گذر کرده و به مرحلهای خطرناک و فراگیر رسیده است.
بازار ![]()
اریک کورتلسا، خبرنگار مجله تایم در یادداشتی برای این مجله نوشت: چارلی کرک همان کاری را میکرد که همواره انجام میداد؛ کار کردن با جمعیت دانشجویی و به چالش کشیدن دانشجویان در مناظره. این بنیانگذار 31 ساله سازمان «Turning Point USA» روز 10 سپتامبر در دانشگاه دره یوتا (نزدیک سالتلیکسیتی) حضور داشت، جایی که هزاران دانشجو در حیاط روباز گرد آمده بودند. این نخستین ایستگاه تور پاییزی کرک در دانشگاهها بود و او زیر چادری نشسته بود که بر آن عبارت «بازگشت آمریکا» نوشته شده بود. کرک در چنین فضاهایی به ستارهای تبدیل شده بود. او از 18 سالگی که سازمان تبلیغاتی راستگرای خود را تأسیس کرد، بیرقیب توانست نارضایتیهای جوانان را به انرژی سیاسی تبدیل کند و جنبشی با ابعاد ملی شکل دهد.
در حالی که کرک به پرسشهای حضار پاسخ میداد، ناگهان صدای شلیک بلند شد و گلولهای به گردن او اصابت کرد. دانشجویان وحشتزده پراکنده شدند و کرک به سرعت به بیمارستان منتقل شد. تصاویر دلخراش تیراندازی با سرعت در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد. در بخش غربی کاخ سفید، کارکنان در سکوتی شوکآلود نشسته بودند و مدام آخرین خبرها را در تلفنها و رایانههای خود دنبال میکردند. ساعت 4:40 بعدازظهر، ترامپ خبر مرگ کرک را در «Truth Social» اعلام کرد و نوشت: «هیچکس در ایالات متحده آمریکا جوانان را بهتر از چارلی درک نکرد یا قلب آنها را در اختیار نداشت.» او همسری و دو فرزند خردسال از خود بر جای گذاشت.
در سالهای اخیر، امکان وقوع چنین ترور سیاسیای در برابر چشمان حیرتزده یک جمعیت و در روشنای روز، همچون سایهای سنگین بر کشوری گرفتار خشم جناحی سنگینی میکرد. مقامات منتخب در اتاقهای انتظار و اتوبوسهای انتخاباتی پچپچکنان از آن سخن میگفتند. زمانی که این لحظه فرا رسید، با دقتی هولناک رخ داد: یک صحنه دانشگاهی، یک میکروفن، و تنها یک شلیک. اینکه اکنون چه پیامدی خواهد داشت، پرسشی شوم است که پاسخی روشن برای آن وجود ندارد.
کرک یکی از بانفوذترین و جنجالیترین چهرههای جناح راست آمریکا بود؛ سخنگوی خستگیناپذیر ارتش جوانان ترامپ. برای طرفدارانش، او مدافع آزادی بیان در محیطهای خصمانه بود و برای منتقدانش، یک تحریککننده که از نزاعهای دوران تغذیه میکرد. اندازه و شور جمعیتهایی که جذب او میشدند، جایگاهش را در منظومه محافظهکاران نشان میداد. به گفته الکس بروسیویتز، مشاور ترامپ و دوست خانوادگی او: «او تأثیرگذارترین صدای نسل من بود.»
تاریخچه خشونت سیاسی در آمریکا
آمریکا کشوری است شکلگرفته در دل خشونت سیاسی و همچنان گرفتار پیامدهای آن. دهه 1960 با ترورهای سیاسی از کندی تا مارتین لوتر کینگ زخم برداشت. اما در سالهای اخیر، اقدامات خشونتآمیز آشکار به ضرباهنگ غمانگیز سیاست ملیِ فروکاسته بدل شده است. در سال 2021، سالی که هواداران ترامپ به کنگره یورش بردند، بیش از 9600 تهدید علیه اعضای کنگره ثبت شد (به گفته پلیس کنگره). سال بعد، مهاجمی با چکش به پل پلوسی، همسر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان، در خانهشان در سانفرانسیسکو حمله کرد و همچنین تلاش شد لی زلدین، نامزد فرمانداری نیویورک، در یک گردهمایی انتخاباتی با چاقو مورد سوءقصد قرار گیرد. در سال 2024، خود ترامپ دو بار هدف ترور قرار گرفت؛ از جمله در بعدازظهر تاریخی شهر «باتلر» ایالت پنسیلوانیا، زمانی که درست در لحظه شلیک، سرش را برگرداند و گلوله به گوشش خط خورد و به جای جمجمهاش تنها سطحی از پوست را خراش داد.
امسال تهدیدها جدیتر و پافشارانهتر شد. محل اقامت «جاش شاپیرو» فرماندار دموکرات ایالت پنسیلوانیا به آتش کشیده شد؛ یک فرد مسلح به دو نماینده دموکرات ایالت مینهسوتا و همسرانشان شلیک کرد؛ دو کارمند سفارت اسرائیل در بیرون «موزه یهودی پایتخت» در واشنگتن دی.سی. هدف گلوله قرار گرفتند و کشته شدند؛ مردی که فریاد «آزادی فلسطین» سر میداد، کوکتل مولوتوف به یک تجمع حامی اسرائیل در بولدر ایالت کلرادو پرتاب کرد که در نتیجه آن چندین نفر زخمی و یک نفر کشته شد؛ و فرد مسلحی که گفته میشود دیدگاههای ضد واکسن داشت، در مقر «مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها» (CDC) در آتلانتا تیراندازی کرد.
«شانون هیلر»، مدیر اجرایی طرح «Bridging Divides» دانشگاه پرینستون که خشونت سیاسی در ایالات متحده را رصد میکند، میگوید: «شواهد روشن است که ما در نقطهای خطرناک از احتمال تشدید قرار گرفتهایم.» او توضیح میدهد که مجموعهای از عوامل—از جمله استفاده گسترده از گفتمان غیرانسانی، دسترسی آسان به سلاح گرم، گسترش اطلاعات نادرست و فروریختن اعتماد به نهادها—به هم پیوستهاند و یک مشکل پیچیده و حلناشدنی پدید آوردهاند. او میافزاید: «این همزمانی همه این عوامل است که ما در آن زندگی میکنیم. و به همین دلیل است که یافتن یک راهحل مشخص برای خروج از آن بسیار دشوار است.»
چارلی کرک که بود؟
مسیر چارلی کرک به سوی شهرت ملی با دیگر نمادهای جریان MAGA متفاوت بود. او در حومه شیکاگو متولد شد و در یک محیط عمدتاً لیبرال به سیاست محافظهکارانه گرایش پیدا کرد. در 17 سالگی برای کارزار انتخاباتی یک نامزد جمهوریخواه سنا داوطلب شد. توجهها را زمانی جلب کرد که مقالهای برای وبسایت راستگرای «Breitbart News» نوشت و در آن ادعا کرد کتابهای درسی مدرسهاش مملو از سوگیری لیبرالی هستند. شور و شوق کرک نگاه «بیل مونتگومری» تاجر و فعال جنبش تیپارتی را به خود جلب کرد. او کرک را تشویق کرد که از دانشگاه صرفنظر کند و همه وقت خود را وقف سازماندهی سیاسی کند.
با سرمایه اولیه مونتگومری، کرک در دوران نوجوانی «Turning Point USA» را بنیان گذاشت. او مهارت ویژهای در جذب حامیان ثروتمند داشت که شیفته انرژی و روحیه کارآفرینانهاش میشدند. «فاستر فریس» میلیاردر و حامی بزرگ جمهوریخواهان، یکی از آنها بود که چکی 10 هزار دلاری برای راهاندازی این سازمان نوپا نوشت. «مایکل بیوندو» استراتژیست جمهوریخواه نیز از کسانی بود که از همان ابتدا اعتمادبهنفس کرک را تحسین میکرد؛ اینکه چطور از تازهوارد بودن به صحنه سیاسی و اغلب جوانترین فرد جمع بودن هراسی نداشت. بیوندو میگوید: «من چارلی را از همان آغاز کارش در سیاست میشناختم. او همیشه عاشق چالش تغییر قلب و ذهن جوانان بود. او آنان را آینده میدید، نقطه عطفی برای تغییر مسیر سیاستها و اصول محافظهکارانه. او نبرد را مستقیماً با کلماتش و سبک مناظرهاش به دانشگاهها برد. تأثیر او در این حوزه غیرقابل اغراق است.»
آنچه بهعنوان تلاشی جوانمحور برای بسیج دانشجویان علیه ارتدوکسی لیبرالی آغاز شد، به چیزی بزرگتر تبدیل شد. کرک با پروژه «Professor Watchlist» خبرساز شد؛ فهرستی که استادان متهم به سرکوب سخنان محافظهکارانه یا ترویج تبلیغات چپگرایانه را هدف میگرفت. او از تحریکاتی لذت میبرد که راستگرایان را خوشحال و چپگرایان را خشمگین میکرد. کرک استدلال میکرد که برخی مرگها ناشی از خشونت مسلحانه بهایی معقول برای حفظ متمم دوم قانون اساسی (حق داشتن سلاح) است؛ خواستار آزادی با وثیقه برای مهاجم پل پلوسی شد؛ به انتشار شایعات بیاساس دامن زد مبنی بر اینکه مهاجران هائیتی در اوهایو حیوانات خانگی مردم را میخورند؛ و روزی «قانون حقوق مدنی آمریکا» را «اشتباهی بزرگ» خواند. فهرست کسانی که او آزرده بود—اغلب عمداً—به همان اندازه بلند بود که فهرست حامیانش.
به مرور، «Turning Point» به سازمانی ثروتمند و چندوجهی تبدیل شد: یک رسانه، یک ماشین بسیج رأیدهنده، و یک شبکه از شاخههای دانشجویی در هزاران دبیرستان و دانشگاه. کرک چند هفته پیش به من گفت: «اینها همه همزیستی دارند. همه به یکدیگر خوراک میرسانند.»
ترامپ و کرک؛ پیوندی که جناح راست را بازتعریف کرد
کرک در ابتدا از حامیان ترامپ نبود. در رقابتهای مقدماتی جمهوریخواهان در سال 2016، او از «اسکات واکر» و «تد کروز» حمایت میکرد و سپس به ترامپ پیوست. در میانه کارزار، یکی از آشنایان ملاقاتی بین او و «دونالد ترامپ جونیور» ترتیب داد که همانجا او را به خدمت گرفت. از آن پس، کرک بهعنوان دستیار ترامپ جونیور فعالیت کرد؛ نقشی که او را عمیقتر وارد دنیای ترامپ کرد و جایگاهش را در حلقه نزدیکان تثبیت نمود.
پس از پیروزی ترامپ در سال 2016، کرک بار دیگر تمرکز خود را بر «Turning Point» گذاشت و بهسرعت خود را بهعنوان یکی از پرشورترین مدافعان رئیسجمهور مطرح کرد. او بقایای لیبرتاریانیسم ریگانی را کنار گذاشت و چارچوب ملیگرایی پوپولیستی را که ستون اصلی پروژه سیاسی ترامپ بود، پذیرفت: محدود کردن مهاجرت، اعمال تعرفهها، و پرهیز از درگیریهای خارجی. او روزی به من گفت: «این دگردیسی نیست؛ یک سفر است.»
در سال 2019، چارلی کرک «Turning Point Action» را راهاندازی کرد؛ گروهی سیاسی با هدف شکست دادن دموکراتها و تقویت جمهوریخواهان همسو با ترامپ. همهگیری کووید–19 او را به سطحی تازه از شهرت رساند. کرک شروع به ضبط چندین پادکست در روز کرد و به شدت علیه اجبار استفاده از ماسک و تعطیلی مدارس موضع گرفت. او به چهرهای ثابت در شبکه فاکسنیوز تبدیل شد و حملات لفظیاش توجه ترامپ را جلب کرد. شبی، کرک عبارتی گفت که خشم محافظهکاران را به شکلی شفاف بیان میکرد: «درمان نمیتواند بدتر از بیماری باشد.» ترامپ این جمله را شنید، پسندید و خود نیز آن را تکرار کرد.
در سالهای بعد، کرک به یکی از وفادارترین و تزلزلناپذیرترین متحدان ترامپ بدل شد. او ادعاهای نادرست ترامپ مبنی بر تقلب در انتخابات 2020 را تقویت کرد و برای انتخاب «جی.دی. ونس» بهعنوان معاون ترامپ فشار آورد. تا سال 2024، «Turning Point» مسئولیت بسیج رأیدهندگان در آریزونا را بر عهده گرفت؛ تلاشی که کارزار ترامپ به آن تکیه داشت و کمک کرد تا این ایالت کلیدی دوباره به ستون جمهوریخواهان بازگردد. در آن زمان، کرک میلیونها دنبالکننده در شبکههای اجتماعی داشت و برنامه «The Charlie Kirk Show» به یکی از محبوبترین پادکستهای سیاسی کشور بدل شد. او یک کارزار تکنفره برای اقناع افکار عمومی به سود ترامپ بود و به جمهوریخواهان کمک کرد تا در نوامبر گذشته، عملکردی شگفتانگیز در میان رأیدهندگان جوان ثبت کنند.
پس از آنکه بازگشت ترامپ به کاخ سفید قطعی شد، کرک به آپارتمانی متعلق به یکی از اهداکنندگان در «وست پالم بیچ» رفت تا در مدیریت دوره انتقالی مشارکت کند و میزان وفاداری نامزدهای احتمالی برای انتصاب را بررسی نماید. هنگام ادای سوگند ریاستجمهوری ترامپ، کرک تنها چند قدم دورتر ایستاده بود.
سه هفته پیش، من در فینیکس به کرک پیوستم؛ جایی که ساعتها با هم گفتوگو کردیم و او مرا در ساختمان مرکزی «Turning Point» گرداند؛ مجموعهای ششساختمانی وسیع در محوطه آراسته «Arizona Grand Resort». هر ساختمان به بخشی از این سازمان پیچیده اختصاص داشت که کرک از صفر ساخته بود. وقتی وارد شدم، او تیشرت و شلوار راحتی به تن داشت، با جوراب قدم میزد و با اضطراب نتیجه بازی تیم بیسبال «شیکاگو کابز» را دنبال میکرد. او و دستیارانش عمیقاً درگیر برنامهریزی برای تور سخنرانی پاییز بودند و انتظار جمعیتهای هرچه بزرگتر را داشتند.
حمایت تمامقد از جی.دی. ونس
کرک درباره نوشتن کتابی پیرامون اصول بنیادین جنبش MAGA فکر میکرد. اما تمرکز اصلی او، مانند همیشه، بر ساختن جنبشی ماندگار بود. او به این میاندیشید که چه کسی میتواند مشعل ترامپ را به دست گیرد. کرک به من گفت: «اگر جی.دی. بخواهد وارد رقابت شود، همه حمایت من را دارد. هر کاری از دستم برآید انجام میدهم تا او رئیسجمهور شود. ردیف اول، روز اول.»
برای دوستان و متحدان کرک، ترور او ضربهای ویرانگر بود—هم از منظر فقدان شخصی و هم از بابت آنچه بیم داشتند در پی داشته باشد. «آنا پولینا لونا» نماینده فلوریدا، نخستین فارغالتحصیل «Turning Point» که وارد کنگره شد، گفت: «متأسفانه فکر نمیکنم این آخرین مورد باشد، و همین است که موضوع را بسیار ترسناک میکند.» سخنان او بازتاب واقعیتی آشنا بود: در زندگی سیاسی آمریکا، خشونتهای سیاسی به ندرت رویدادهایی منفرد بودهاند. ترور «مارتین لوتر کینگ جونیور» شورشهای سراسری در کشور را شعلهور ساخت؛ تیراندازی به «گابریل گیفوردز» جوّی از بیاعتمادی و پارانویای عمیقتر ایجاد کرد؛ و حمله 6 ژانویه، با صحنه مردان مسلح در حال پرسه در کنگره، چپها را خشمگین کرد و شکافهای افراطی جناح راست را آشکار نمود.
هشداری برای فردا؛ آیا این ترور آغاز دور تازهای از خشونت است؟
مرگ ناگهانی و علنی کرک این خطر را دارد که به حلقهای دیگر در همان زنجیره بدل شود. قتل او ممکن است نه تنها یک تراژدی، بلکه یک کاتالیزور باشد—رویدادی که آمریکاییهای بیشتری را رادیکالیزه کند؛ کمتر یک استثناء و بیشتر نشانهای از سیاست ملیای که روزبهروز خطرناکتر میشود.