يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۴
خواندنی ها

سرمقاله خراسان/ قاهره، مسئله‌محوری و حیثیتی‌سازی

سرمقاله خراسان/ قاهره، مسئله‌محوری و حیثیتی‌سازی
ایرانیان جهان - خراسان / «قاهره، مسئله‌محوری و حیثیتی‌سازی» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم شاهد بنی اسدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: در سیاست خارجی ...
  بزرگنمايي:

ایرانیان جهان - خراسان / «قاهره، مسئله‌محوری و حیثیتی‌سازی» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم شاهد بنی اسدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
در سیاست خارجی هربار که یک مسئله را «حیثیتی» می‌کنیم، عملا آن را از قفسه ابزار حل‌وفصل بیرون می‌کشیم و در ویترین هویت‌نمایی می‌گذاریم. جایی که هر عقب‌نشینی به «شکست» و هر انعطاف به «تحقیر» تعبیر می‌شود. نتیجه روشن است: بن‌بست‌های طولانی، هزینه‌های تصاعدی و واگذاری میدان به بازیگران ثالثی که منافع‌شان الزاما با ما همسو نیست. تجربه تازه مذاکرات ایران و آژانس در قاهره، دقیقا خلاف این منطق هیجانی را نشان داد. ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در قاهره بر سر مسیر ازسرگیری همکاری‌های فنی به تفاهم رسیدند. تفاهمی که با نقش‌آفرینی و میانجیگری مصر شکل گرفت و راه را دست‌کم به صورت بالقوه برای بازگشت بازرسان و کاستن از فشارهای سیاسی باز کرد. این اتفاق، پس از ماه‌ها تنش و حتی طرح فعال‌سازی «اسنپ‌بک» از سوی سه کشور اروپایی رخ داد و حداقل در سطح تاکتیکی، ابتکار عمل را از مسیر تنش‌افزایی مطلق به ریل مدیریت‌پذیر اختلافات بازگرداند. 
اگر قرار بود سیاست خارجی را حیثیتی ببینیم، مصر به عنوان کشوری که روابط رسمی‌اش با ایران از سال 1358 عملا قطع شده بود، نباید گزینه‌ای برای میانجیگری به شمار می‌آمد. اما دیپلماسیِ مبتنی بر منافع، از دل همین ناممکن‌های نمادین راه جدیدی باز می‌کند. معیار، کارآمدی واسطه و گره‌گشایی از بحران است، نه تمرکز روی اختلافات گذشته. واقعیت این است که قاهره به‌واسطه جایگاهش در معادلات عربی-غربی و اعتبارش نزد نهادهای بین‌المللی توانست میزی را بچیند که همه بازیگرانی که باهم اختلاف دارند در آن بنشینند. این‎که چنین نشستی در قاهره شکل گرفت، نه شکست غرور ملی که نشانه بلوغ محاسبه‌گرانه است. این مذاکرات می تواند پیامی از سوی تهران باشد که ما برای حفظ هزینه–فایده، از ظرفیت هر «میانجی مؤثر» بهره می‌گیریم؛ خواه مسقط باشد، خواه ژنو و یا خواه قاهره.
تفاهم قاهره به‌خودی‌خود پایانِ همه اختلاف‌ها نیست؛ نه یک‌شبه بر بی‌اعتمادی‌های فنی و حقوقی خط می‌کشد و نه به‌طور جادویی همه فشارهای سیاسی را کاهش می دهد. اما دقیقا از همان نقطه‌ای آغاز می‌کند که سیاستِ حیثیتی نمی‌تواند در آن نقش آفرینی کند، تعریف یک «مسیر اجرایی» برای حل مسائل انباشته، زیر چتر قواعدی که هم حساسیت‌های امنیتی تهران را لحاظ کند و هم الزامات فنی آژانس را ببیند. از این منظر، محل امضای توافق که در قاهره است و نقش‌آفرینی مصر در آن، خودش یک پیام استراتژیک دارد، ما در پی راه‌حل هستیم، نه حیثیتی دیدن سیاست خارجی. واکنش‌های اولیه از وین و پایتخت‌های اروپایی نیز نشان داد که همین نقطه عزیمت مشترک می‌تواند زمان بخرد، فشارها را کالیبره کند و طرف‌ها را از لبه تصمیمات پرهزینه به میانه میدان مذاکره برگرداند. 
اما چرا نباید مسئله‌ها را حیثیتی کرد؟ چون سیاست خارجی، صحنه داوری اخلاقی بین «خوبِ ما» و «بدِ دیگری» نیست؛ بلکه میدان تراکنش منافع است. در این میدان، ابزار مشروعیت‌بخش، نتیجه‌گرایی است، یعنی کاهش ریسک امنیتی، تعدیل تحریم‌ها، تثبیت ثبات اقتصادی و ارتقای ظرفیت چانه‌زنی. حیثیتی‌کردن پرونده‌ها، معادله هزینه-فایده را وارونه می‌کند. تعهد به یک روایت عاطفی، جایگزین تعهد به یک نقشه‌راه عملیاتی می‌شود. در چنین وضعی، معمولا هر میانجی بالقوه به عنصر نامطلوب تبدیل می‌شود و هر راه‌حل ممکن، امتیاز دادن غیرشرفتمندانه تعبیر می شود. اما وقتی هنجار راهبردی ما حل مسئله در چارچوب منافع ملی است، همان کشوری که حتی سفارتی هم در آن نداریم، به ابزار هم‌افزا بدل می‌شود.
بازار
قاهره در این پرونده، دقیقاً نقشِ چنین ابزاری را ایفا کرد، نه چون می توان گذشته را پاک کرد، بلکه چون می توان آینده‌ای قابل مدیریت را بررسی کرد. انتخاب مصر، یک انتخاب هویتی نبود؛ انتخابی بود معطوف به کارکرد. در این چارچوب، حتی اگر اجرای تفاهم با فراز و فرود مواجه شود، سرمایه نمادینِ غیرحیثیتی‌کردن اختلاف، برای تهران باقی می‌ماند. پیامی به همه طرف‌ها که ایران آماده است در هر پایتختی که خروجی ملموس بدهد، برای منافع ملی خود مذاکره کند. این پیام، همزمان دست مخالفان گفت‌وگو را می‌بندد و برگه‌ای معتبر روی میز اقتصاد و امنیت می‌گذارد.
در نهایت، ما باید به همین قاعده ای وفادار باشیم که دیپلماسی موفق تهران در قاهره به آن وفادار بود: کم‌کردن صداهای هیجانی و بلندکردن صدای محاسبه. قرار نیست کسی از گذشته‌اش توبه سیاسی کند؛ قرار است بازیگر عاقل یاد بگیرد که غرور، اگر مهار نشود، پرهزینه‌ترین کالای سیاست است. تجربه مذاکرات اخیر به میانجیگری قاهره به ما یادآوری کرد که می‌توان با حفظ خطوط قرمز، از خطوط تماس تازه بهره برد. می‌توان بدون تغییر در اصول، ابزارها را به‌روز کرد و می‌توان حتی با کمک کشوری که سال‌ها با آن رابطه رسمی نداشته‌ای، تفاهمی را رقم زد که هزینه‌های ملی را پایین بیاورد و دستِ بازیگر مقابل را از ماشه‌ها کوتاه‌تر کند. در یک کلام: سیاست خارجی وقتی مؤثر است که در پی «مسئله» باشد، نه «حیثیت».


نظرات شما