ایرانیان جهان - ایران / «غزه: ملت معجزه!» عنوان یادداشت روز در روزنامه ایران به قلم سید عطاءالله مهاجرانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
داستان مقاومت و فراتر استقامت ملتها در جنگها شنیدنی و خواندنی است. چنانکه در جنگ دوم جهانی مقاومت مردم استالینگراد افسانه شده است. میتوان کتابهای بسیاری یا فیلمهای سینمایی و مستند درباره استالینگراد مشاهده کرد. نبرد استالینگراد دویست روز به طول انجامید. (از 22 ماه اوت سال 1942 تا 2 فوریه 1943) شهر بمباران میشد. مردم خانه به خانه میجنگیدند. نبرد استالینگراد را میتوان نقطه عطفی در شکست آلمان تلقی کرد. وقتی «فیلد مارشال فریدریش پائولوس» فرمانده ارتش ششم آلمان تسلیم ارتش سرخ شد. هیبت ارتش آلمان فرو ریخت. هیتلر درمانده شد. 91 هزار نفر از ارتش ششم آلمان اسیر شدند. آنها را به اردوگاههای کار اجباری طاقتسوز فرستادند. در ساخت ساختمان دانشگاه مسکو و ایستگاههای مترو نقش داشتند! از این تعداد حدود 5 هزار نفر در پایان جنگ به آلمان بازگشتند. بقیه در بیماری و گرسنگی و فشار کار جان سپردند. دق کردند. پیروزی ارتش سرخ نمادین هم بود!
اما غزه چیز دیگری است. هیچ ارتشی از مردم غزه جز فرزندانشان در تونلها از مردم غزه حمایت نمیکرد. حتی کشورهایی مانند مصر و اردن حسابشان روشن بوده و هست. این زمان بگذار تا وقتی دگر!
«مروان عبدالعال» مسئول جبهه «شعبیه» در لبنان در مصاحبه با «المیادین» رساترین و البته درخشندهترین تعبیر را برای مقاومت مردم غزه به کار برد. گفت: «شعب معجزه!» مردم اعجازگر!
با شناخت جغرافیای غزه و مقاومتی که بیش از دو سال به درازا انجامیده است؛ تعبیر معجزه مبالغه نیست. «تغرید عبدالعال» مسئول مرکز تحقیقات فلسطین در جبهه شعبیه در روز ملاقات با پدرش مروان عبدالعال مرا به دفتر مرکز تحقیقات راهنمایی کرد. کتابهای متعددی منتشر کرده بودند. از جمله کتاب: «شهاده من جحیم الاباده» نوشته «وسام سعید». کتاب روایتی غریب و شهادتی تکاندهنده از مقاومت مردم عزیز غزه است. ماورای خیال و باور در غزه اتفاق افتاده است. گویی با ساحت و صحنههایی از قیامت رویاروییم. اما در این جهنمی که آمریکا و اسرائیل و اروپا و برخی کشورهای عربی برای مردم غزه ساختند؛ استقامت کردند و تاب آوردند. بیش از هفتاد هزار شهید دادند. کودکان از گرسنگی شهید شدند. مادران برای کودکان خود شیر و غذا نداشتند. مادران علفهای درختان و صحرا را جوشاندند و به جای غذا به فرزندان خود دادند. رنجها و دردها و ناکامیها را بین خود تقسیم کردند. آمریکا و اسرائیل پس از دو سال نتوانستند صدای مخالفت با مقاومت و حماس را از مردم غزه بشنوند. به محض اینکه خبر آتشبس البته بهظاهر اعلام شد، شاهد امواج مردم غزه بودیم که به خانههای ویران خود باز میگشتند. همان خانههایی که سربازان ارتش اسرائیل با وسایل خانه عکس میگرفتند. تکههایی را به عنوان غنیمت یا یادگاری میربودند. سوار سهچرخه بچگانه کودکان فلسطینی میشدند و توی خانه آنها دور میزدند. قاهقاه میخندیدند. آمریکا و اسرائیل به هیچ یک از اهداف اعلام شدهشان نرسیدند. کدام اهداف؟
بازار ![]()
ترامپ و نتانیاهو از تعبیر «صلح با قدرت» مکرر استفاده کردهاند. یعنی طرف آمریکایی شرایط خود را با قدرت بر مردم فلسطین تحمیل میکند. چنانکه در جنگ دوم جهانی بر آلمان و ژاپن تحمیل کردند. چنانکه آمریکا بعد از اشغال عراق ترتیبی داده است که بر درآمدهای نفتی عراق و آسمان عراق نظارت میکند. تصمیم میگیرد. گمان میکردند فلسطینیها از پای در میآیند و مانند محمود عباس به تشریفات بسنده میکنند. نتانیاهو به مضمون «صلح با قدرت» به عنوان تعبیری که رونالد ریگان به کار برده بود در کتاب «مکان تحتالشمس» اشاره کرده است. حتی وقتی نتانیاهو دید نمیتواند با تمسک به قدرت بیمهار ویرانگر فلسطینیها را تسلیم کند و افزون بر آن در حمله به ایران هم شکست خورده بود، گفت: «اگر صلح با قدرت به دست نیاید بایستی با قدرت بیشتر آن را به چنگ آورد!»
پروژه قدرت و قدرت بیشتر شکست خورده است. شهید «ابوعبیده مجاهد» افسانهای و سخنگوی گردانهای قسام که سخنگویی را به اوج درخشندگی بلاغت و فصاحت رسانده بود. گفته بود: «اگر دشمنان ما شنهای غزه را دانه به دانه جستوجو کنند، اسیران اسرائیلی جز با اراده مقاومت آزاد نخواهند شد.» چنین شد! نتانیاهو در سایه نظریه صلح با قدرت گفته بود: «حماس را نابود و خلع سلاح میکند»، «اسیران را با قدرت آزاد میکند» و -«فلسطینیها را از غزه اخراج میکند و اشتباه بن گوریون را که همه فلسطینیها را اخراج نکرد، تکرار نمیکند.»
هیچیک از این سه اتفاق نیفتاده است. در شرمالشیخ با سران حماس که میخواست آنها را در حمله هوایی به دوحه از بین ببرد و ترور کند، با همان افراد مذاکره کرد. اسیران اسرائیلی در برابر آزادی اسیران فلسطینی قرار است آزاد شوند. امواج پیاپی فلسطینیها به غزه و بویژه شمال غزه باز میگردند. در حالی که بیش از 83 هزار نفر از اتباع رژیم اشغالگر، اسرائیل را ترک کردهاند. اکنون سیاهترین روزگار نتانیاهو فرارسیده است. به تعبیر نمایندهای در کنیسه اسرائیل: «دوران فریبکاری و جادوگری نتانیاهو تمام شده است. بایست به خانهاش برود.»
نتانیاهو به هیچ یک از اهداف جنگ علیه فلسطین نرسیده است. افزون بر آن هفتم اکتبر در دولت او اتفاق افتاده است. سالها بود که تبلیغ میکردند و به یاری شبکه نیرومند خبرسازی و تحلیلپردازی صهیونیستی در جهان که فضای مجازی هم بر آن افزوده شده است، اسرائیل را تنها دموکراسی خاورمیانه معرفی میکردند. نتانیاهو همین ادعا را در کتابش«جایی زیر آفتاب» مطرح کرده است. اکنون به غیر از نفرت و بیزاری از اسرائیل و دولت و ارتش اسرائیل و رسوایی برای نتانیاهو که حکم جلب دادگاه بینالمللی را داراست چه چیزی در دست اسرائیل مانده است؟ کدام دموکراسی و حقوق بشر؟ اتفاق مهم دیگری که با جنگ غزه و کشتار مردم غزه صورت گرفت. افسانه مظلومیت اسرائیل و یا مظلوم نمایی اسرائیل با بهرهگیری از فاجعه هولوکاست ـ که در این زمینه مهارت و تجربه طولانی دارد- ابطال شد. البته سالها پیش «ایلی ویسل» که از جمله اسیران اردوگاههای هولوکاست آلمان هیتلری بود در سه گانهاش نوشت: «قربانی به جای جلاد نشسته است.»
ارتش اسرائیل در غزه کاری کرد که هیتلر و نازیها در اردوگاههای مرگ نکرده بودند. در اردوگاهها در اتاقهای گاز، مرگ آنی و فوری بود. در غزه مرگ توأم با شکنجه بوده است. قتل بیمارانی که امکان معالجه ندارند. قتل بیش از 1700 نفر از کادرهای پزشکی، قتل کودکان از گرسنگی. دیدیم که کودکی از گرسنگی خاک میخورد. فلسطینیها این چنین ایستادند. شهید شدند. آواره شدند اما سرزمین خود و مقاومت و فرزندان رشید شهید خود را از یاد نبردند. دیدند که «یحیی السنوار» و «محمد ضیف» و «ابوعبیده» در میان خودشان بودند. شبکه جنگ روانی صهیونیسم و توابعش مدام تکرار میکردند که آنان در دوحه خوش میگذرانند. اما شهادت سنوار و ضیف و ابوعبیده در غزه مثل آفتاب تابید و همه ابرهای دروغ و تاریکی و تردید را برای همیشه محو کرد. حتی در گذار ایام در ماههای قبل از شهادت ابوعبیده به نحو محسوسی از سیمای او، کنار چشمانش پیدا بود که از گرسنگی تکیده شده است.
استقامت به نتیجه رسید! این وعده قرآن مجید است. انسانهای با ایمانی که بر صراط مستقیم پایدار میمانند. با استقامت به سرچشمه پیروزی و گوارایی آب روشن میرسند:
«وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَینَاهُم مَّاءً غَدَقًا» ﴿ الجنّ/ ١٦﴾ «و اگر در راه و روش، پایداری ورزند، قطعاً آب گوارایی بدیشان نوشانیم» به نظرم میتوان تفاوتی بین صراط و طریقت قائل شد. صراط راه است و طریقت همان روشی که در راه پایدار میمانیم یا به راه میرسیم. مردم غزه در راه مقاومت استقامت کردند. نشکستند. رنجها و شهادتها و مرگ کودکان گرسنه را در آغوش خود تحمل کردند. در چشمان بیفروغ کودکان گرسنه نگاه کردند و اشک ریختند اما سخنی نگفتند که دشمنان فلسطین و مقاومت انتظار داشتند. به تعبیر «عبدالوهاب البیاتی» شاعر بزرگ عراقی:
دیوار محال را گوزنان با شاخ میزنند
شکافی بزرگ در آن افتاده
که نیمروز از خلال آن خواهد گذشت
اینک میلادی در گور
(آوازهای سندباد، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات نیل 1348)
غزه برای همیشه نماد مقاومت و استقامت فلسطین است. بیتردید جوانان و مجاهدانی که بیش از دو سال در تونلها مقاومت و مبارزه کردند. عملیات طوفان الاقصی را سازمان دادند. شکافی بزرگ در ارتش و اطلاعات و امنیت رژیم اسرائیل افکندند. تمامی مسئولان وقت نظامی و امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل در هنگام طوفانالاقصی برکنار شدهاند! تنها نتانیاهو مانده است! گمان نمیکنم تا پایان سال میلادی در صحنه بتواند بماند. هفتم اکتبر داستانی است که پس از این شاهد روایتهای دقیقتری از آن خواهیم بود.
اما، بایست غزه را به عنوان گنجینه مقاومت تبدیل به فرهنگ و ادبیات کرد. کاری که یهودیان به نحو شایستهای درباره هولوکاست انجام دادند. سالهای سال از مظلومیت هولوکاست تغذیه فکری و عاطفی و تبلیغاتی و سیاسی کردند. از هولوکاست ادبیات ساختند. مروان عبدالعال رماننویس و شخصیت سیاسی فلسطینی سخن بسیار تأملانگیزی گفته است: «در معرکه بین ما فلسطینیها و صهیونیسم، بایست در ادب روایت و حکایت پیروز شویم.» سخن عبدالعال بسیار سخن بااهمیتی است. شاهد بودهایم که موساد با ترور «غسان کنفانی» رماننویس بزرگ فلسطینی در لبنان و ترور «ناجی العلی» کاریکاتوریست فلسطینی در لندن به اهمیت روایت و حکایت پی برده است. صدای راویان را با گلوله خاموش کرده است.
بایست غزه تبدیل به ادبیات و هنر شود؛ انواع هنرها، با صورتگری و پیکرتراشی و موسیقی و فیلم و شعر و داستان. با سمفونی غزه! چرا موسیقیدانان ایرانی در این زمینه کاری نکنند؟ مگر به روایت «یاسر عبدربّه» وزیر سابق فرهنگ فلسطین که روزی به من گفت: «زیباترین و مؤثرترین فیلم فلسطین را ایرانیها ساختهاند! فیلم بازمانده» به کارگردانی دوست تمام عمرم سیفالله داد. بایست روایت غزه را از تک تک مردم غزه شنید. نام و نشان و موقعیت هر کدام را ثبت و ضبط کرد. ملتی با خون و رنج و استقامت و شهادت فرزندان خود در میانه میدان ایستاد. حکایت و روایت این استقامت «ملت معجزه» میبایست حفظ شود. گوزنها دیوار محال را با شاخهای بلند خود شکستند. هنرمندان تبعیت کنند! با کلمه با رنگ با آهنگ با سنگ! اگر عمری بود و توفیقی به غزه میروم! از «ملت معجزه» روایت میکنم.