ایرانیان جهان - اعتماد / «تقابل دو گفتمان» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم محمد کوکب است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
هر از چندی، گاه و بیگاه و به هر بهانهای موضوعاتی مانند حقوق شهروندی، آزادیهای اجتماعی، سبک زندگی، حجاب و نظایر اینها بر سر زبانها و قلمها میافتد و در فضای مجازی و رسانههای مکتوب و شفاهی محل مناقشه موافقان و مخالفان واقع میشود. به نظر نگارنده اینها همه تظاهرات بیرونی یک واقعیت درونی است و به قول میرفندرسکی فیلسوف: «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی». در واقع این تقابلِ دو نوع گفتمان یا ایدئولوژی، یکی گفتمان سکولار یا غیردینی و دیگری گفتمان دینی است که جلوههای رنگارنگ خود را بروز و ظهور میدهد و اگر این تقابل به درستی واکاوی و ریشهیابی نشود و ظواهر ملاک قضاوت قرار گیرد، چه بسا به سوءبرداشت و گمراهی ناظر بیطرف منجر خواهد شد. البته این تقابل سابقهای دیرینه در جهان دارد و در کشور ما به قریب 120 سال قبل یعنی نهضت مشروطیت باز میگردد. این نهضت که با شعار آزادیخواهی و مطالبه تاسیس عدالتخانه به رهبری علمای بزرگی همچون سید محمد طباطبایی، سید عبدالله بهبهانی و علامه میرزا محمدحسین نایینی آغاز شد، در نهایت توسط افرادی فرصتطلب مانند یپرمخان ارمنی مصادره شد و در نتیجه سردار ملیها و سالار ملیها خانهنشین و منزوی شدند و فرجام مشروطیت چیزی نبود جز بر سردار رفتن شیخ فضلالله نوری و استقرار رژیم مستبد و دستنشانده رضاخانی. در 120 سال اخیر همواره تقابل این دو گفتمان در اشکال و صور گوناگون وجود داشته و امروز نیز حکایت همچنان باقی است. حال برای آگاهی از مواضع موافقان و مبلغان گفتمان سکولار که طلایهدار آن لیبرالیسم غربی است و تفاوت ماهوی آن با گفتمان دینی که انقلاب اسلامی ایران داعیهدار آن است، بهتر است به اظهارات خود آنها استناد شود. فرید زکریا در توصیف جامعه سکولار و نقش و کارکرد دولت لیبرال در چنین جامعهای مینویسد: «دولت لیبرال به شهروندان خود نمیگوید چه چیزی به حیات شایسته و بسامان میانجامد. سیستمهای لیبرال چنین مقولاتی را به خود فرد واگذار میکنند. جوامع مدرن از زندگی و آزادی شما حراست میکنند تا بتوانید مختارانه در پی شادمانی و رضایت باشید» (1) . چنانکه ملاحظه میشود وظیفه دولت در جامعه لیبرال یا سکولار در عرصه اجتماعی و فرهنگی، صرفا فراهم کردن بستر مناسب برای تحقق نیات و مقاصد فردی است. ضمنا مرز حریم خصوصی و عمومی در این گفتمان چنان در هم تنیده و گره خورده است که به سادگی نمیتوان حد فاصلی برای آن تعیین کرد. به عبارت دیگر در بحث از آزادیها اساسا مفهومی به نام حریم عمومی وجود ندارد، به گونهای که حتی نحوه پوشش در ملأعام نیز در چارچوب حریم خصوصی تعریف شده و دخالت حکومت در آن، مداخله در امور شخصی تلقی میشود. آقای محمد فاضلی در این باره مینویسد: «انسان مدرن، نوع پوشش را بخشی از حریم خصوصی خود میداند. وقتی حکومت و به تبع آن بخشهای همراه با ایدئولوژی حکومت تلاش میکنند به این حریم خصوصی وارد شوند، عمیقترین لایه زندگی فرد مدرن را نشانه گرفتهاند». وی سپس تعبیر «ایدئولوژی ضد مدرن» را در وصف گفتمان متعلق به حکومت اسلامی به کار میبرد و مینویسد: «حکومت با اصرار بر رویههای ناقض حریم شخصی افراد، در قامت بیرقدار یک ایدئولوژی ضد مدرن، با اکثریت جامعه ایرانی در افتاده است». (2) بنابراین روشن است که الگو و گفتمان سکولار در تضاد آشکار با گفتمانی قرار میگیرد که احکام شرع از جمله اصل امر به معروف و نهی از منکر را نه تنها یک حق، بلکه تکلیف افراد و حکومت میداند، برخلاف گفتمان سکولار که کارکرد دین را در رابطه خصوصی انسان با خدا یعنی عبادات و احکام فردی خلاصه میکند و در تحولات فرهنگی و اجتماعی کمترین نقش و حضوری برای دین قائل نیست و چنانچه حکومت بخواهد احکام الهی را پیاده کند، از سوی متفکران سکولار به اجبار و تحمیل و خشونت و... متهم میشود. آقای عباس عبدی در این مورد چنین اظهارنظر میکند: «پدیدههای اجتماعی ازلی و ابدی نیستند. عقاید مردم، سبک زندگی آنها، سلیقهها و گرایشها و بسیاری از چیزها همواره در حال تغییر است و کسی یا کسانی نمیتوانند یک قاعده تعیین کرده و از همگان بخواهند که بر اساس آن عمل کنند، مثل اینکه قاعدهای بگذارند که همه باید یک نوع غذا بخورند». (3) در مقابل این دیدگاه سکولار، استاد مطهری در مقام یک متفکر و نظریهپرداز اسلامی میگوید: «دین و اخلاق چیزی جز راهنمایی به سوی مصالح واقعی بشر نیست. دین و اخلاق میخواهد اعمال و حرکات انسان را تحت قاعده و قانون معین در آورد و آزادی طبیعی را محدود کند. چرا؟ برای آنکه نظر به مصلحت واقعی دارد نه به لذت و خوشی آنی». (4)
وی سپس به نقد دیدگاه سکولار و تفاوت بنیادین آن با دیدگاه اسلامی میپردازد: «یک فرق طرز تفکر فرنگی با طرز تفکر ما که اسلامی است - و خیلی از ما همان طرز تفکر فرنگی را میپذیرند- این است که آنها این جور خیال میکنند که دین جزو مسائل عمومی بشر نیست، جزو مسائل شخصی و فردی و حداکثر ملی است... دین را یک چیزی نظیر موسیقی تلقی میکنند یا مثل رنگ لباس. اینها برای دین یک واقعیتی، نه از نظر مصالح زندگی دنیایی به آن اندازه که آزادی ارزش دارد، ارزش قائل هستند و نه از نظر دنیای دیگر، ولی میگویند حالا آدم یک دینی را باید انتخاب کند که دلش با آن خوش باشد همانطور که یک موسیقی را، یک نوع غذا را، یک نوع نقاشی را و یک نوع ادبیات را... هر چه دل آدم بخواهد همان خوب است.» (5) چنانکه پیداست در گفتمان دینی، آزادی فرد نه بهطور مجرد، بلکه توام با مصلحت جامعه در نظر گرفته و در صورت تعارض این دو، مصلحت جامعه بر آزادی فرد مقدم داشته میشود. استاد مطهری در این زمینه مینویسد: «مثل آزادی فرد برخلاف مصالح اجتماع، همان مثل آدمی است که در کشتی نشسته و میخواهد از آزادی خود استفاده کند و کشتی را سوراخ کند. افرادی اگر بخواهند نوامیس اجتماع را (از اخلاق و فرهنگ و تاریخ) خراب کنند، آزاد نیستند» (6) . نکته شایان توجه در خصوص دیدگاه سکولار و تفاوت بارز آن با دیدگاه دینی این است که سکولارها تمام احکام شرعی اعم از فردی و اجتماعی را با یک چوب میرانند، یعنی مثلا نماز را که یک فریضه فردی است در ردیف حجاب که یک حکم اجتماعی است، قرار میدهند و میگویند: همانگونه که برای نماز، قانونی وضع نمیشود و تارک الصلاه مشمول مجازات نمیشود، حجاب نیز نباید در حیطه قانونگذاری قرار گیرد و بیحجابی جرم محسوب شود. بنابراین اگر هم از طرف روشنفکران سکولار نقد و اعتراضی نسبت به قانون عفاف و حجاب انجام میشود، انگیزه آنان اصلاح این قانون یا جانشین ساختن قانون دیگری به جای آن نیست، بلکه چنانکه گفته شد اصولا حجاب را از شمول هر قانونی که بخواهد برای افراد محدودیت ایجاد کند، خارج میدانند.
پاورقی
1- مقاله «چالش با ارزشهای لیبرالیسم غربی در جهان امروز»، واشنگتنپست، 22 مارس 2024
بازار ![]()
2- کانال تلگرامی محمد فاضلی، 21/12/1402
3- پایگاه خبری تحلیلی انتخاب به نقل از روزنامه اعتماد، 5/2/1403
4- خطابههای اخلاقی، ج 1/ ص68 و 69
5- جهاد اسلامی، ص 50-53
6- یادداشتهای استاد مطهری، ج1/ص84 و 85