ایرانیان جهان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
شهاب شهسواری| بعد از پایان تجاوز نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران، دولتمردان آمریکایی بار دیگر سخن از ادامه مذاکرات با تهران میگویند. پیشفرض مقامهای آمریکایی این است که ایران اکنون در موضع ضعف قرار دارد و برنامه هستهایاش آسیب جدی دیدهاست و با استفاده از این فرصت میتوان بیشترین امتیازهایی را که آمریکا در حوزههای مختلف همیشه قصد داشت از ایران بگیرد، سر میز مذاکره دریافت کند.
در ادامه به متن یادداشت دو تن از مقامهای پیشین دولت آمریکا که اکنون به عنوان پژوهشگر در اندیشکده موسسه خاورمیانه برای سیاستگذاری خاور نزدیک فعالیت میکنند و نقشه راه پیشنهادی خود را برای مذاکرات و فشارهای آینده آمریکا به ایران ارائه دادهاند، اشاره میشود. ترجمه این یادداشتها به معنای تایید محتوای آن نیست، بلکه با این هدف در «هممیهن» ترجمه و منتشر میشوند که برای مخاطب ایرانی انگیزهها و خواستههای اصلی طرف آمریکایی را از پیشنهاد برگزاری دور جدید مذاکرات بلافاصله پس از پایان جنگ تشریح کند.
اهدف آمریکا
دنیس راس دستیار ویژه پیشین رئیسجمهور آمریکا در دوران باراک اوباما
حکمران خوب همواره اهدافش را با ابزارهایش متوازن میکند. حکمرانی هوشمندانه، هرچند خیلی نادر اتفاق میافتد، همیشه همراه با وقتشناسی و سوار شدن بر موقعیت مناسب است. تردیدی نیست که اکنون فرصتی در خاورمیانه وجود دارد که میتوان از آن استفاده کرد. در خاورمیانه توازن قوا متحول شدهاست. گروههای نیابتی ایران که برخی حکومتها را در منطقه در اختیار گرفتهبودند، برخی حکومتها را فلج کردهبودند و باعث نگرانی دوستان آمریکا شدهبودند اکنون از میان رفتهاند.
ایران هم به شدت تضعیف شدهاست و خواستار فرصت و مرتفع شدن تحریمها است. بهرغم تمام تهدیدهایی که ایران در مورد واکنش به حمله آمریکا کردهبود، پاسخ ایران به حمله آمریکا از قبل اطلاع دادهشدهبود، نمادین بود و با این هدف طراحی شدهبود که تنشها با ایالات متحده آمریکا در سطح یک جنگ تشدید نشود. درست مانند سال 2020 پس از ترور ژنرال ایرانی [شهید] قاسم سلیمانی، تشر زدنهای ایران نهایتاً به حملهای ختم شد که از ابتدا قرار بود محدود باشد و تکرار نشود. در کمترین حالت، ایالات متحده آمریکا باید از فرصت آسیبهایی که به برنامه هستهای و موشکی ایران وارد شدهاست استفاده کند و برای یک توافق دیپلماتیک که هر دو مسئله را در بر بگیرد، فشار وارد کند.
ممکن است این برآورد رئیسجمهور آمریکا که حمله به تاسیسات هستهای ایران باعث شد برنامه هستهای ایران دههها به عقب راندهشود، درست از آب دربیاید، اما در حال حاضر صحت این پیشبینی کاملاً به تصمیمهای یکجانبه ایران بستگی دارد. درست است که برای رهبر معظم ایران و نظامش بسیار مخاطرهآمیز است که دوباره برنامههای هستهای و موشکیاش را از سر بگیرد، اما به جای اینکه صرفاً به این تکیه کنیم که تهران به تنهایی ممکن است به دلیل نگرانی از مخاطرات احتمالی از این اقدام صرفنظر کند، واشنگتن باید برای رسیدن به یک توافق تلاش کند که شامل نظارت سختگیرانه و درک مشترک در مورد عواقب نقض توافق باشد.
رئیسجمهور ترامپ اکنون اهرمهایی برای رسیدن به چنین توافقی در اختیار دارد، به شرط اینکه همچنان روی این موضوع متمرکز بماند و آینده برنامه هستهای و موشکی ایران را به خود ایران و دیگران نسپارد. هدف ترامپ و تیمش در مسیر فشار برای دیپلماسی، باید این باشد که ایران گزینه دستیابی به تسلیحات هستهای را به شکل ملموس، و نهفقط به لحاظ نظری، از دست بدهد. یک هدف مرتبط دیگر میتواند محدود کردن انواع موشکهایی باشد که ایران حق دارد توسعه بدهد.
همزمان آمریکا باید اطمینان حاصل کند که متحدانش یک جبهه متحد برای رسیدن به این اهداف تشکیل میدهند که از جمله گزینههای این جبهه مشترک، اسنپبک یا بازگشت فوری تحریمهای سازمان ملل متحد در صورت عدم پذیرش پیشنهادها از سوی تهران است. به صورت خلاصه هر اندازه ایران به لحاظ دیپلماتیک منزویتر باشد، بخت موفقیت در رسیدن به یک توافق هستهای و موشکی بیشتر است. در این مسیر میتوان از اهرمهای مثبت و منفی استفاده کرد، هم از مشوق و هم از فشار. درست در لحظاتی که مقامهای ایران به این میاندیشند که گام بعدی چیست، الان وقت آن نیست که جامعه بینالمللی اینگونه به آنها نشان دهد که حاضر است بدون اینکه چیز بیشتری بگیرد و محدودیت ظرفیتهای هستهای و موشکی آنها را ببیند، به سادگی به آتشبس احترام میگذارد.
مذاکره برای محدودیتهای هستهای
ریچارد نفیو معاون هماهنگکننده پیشین سیاستگذاری تحریم وزارت خارجه آمریکا
برنامه هستهای ایران از 13 ژوئن با خسارات شدیدی مواجه شدهاست؛ با این حال ارزیابیها از میزان خساراتی که حملات نظامی به توانایی ایران برای بازسازی برنامه هستهای و جهش به سمت سلاح هستهای مطرح کردهاند، متفاوت است. در نتیجه نخستین هدف هرگونه مذاکرهای با ایران باید این باشد که اصرار شود هر تلاشی برای ازسرگیری برنامه هستهای به منزله نقض آتشبس تلقی خواهد شد. این مسئله از جمله باید شامل هرگونه تلاش برای بیرون کشیدن و نجات تجهیزات و مواد هستهای دور از چشم بازرسان بینالمللی باشد.
در چشمانداز بلندمدتتر مذاکرهکنندگان باید بر تعهداتی تمرکز کنند که جلوی ایران را برای از سرگیری بخشهایی از برنامه هستهای که برای تولید تسلیحات هستهای لازم است (مانند منع غنیسازی اورانیوم و منع تحقیقات در خصوص بازفرآوری سوخت مصرفشده) گرفتهشود. تهران همچنین باید به آژانس بینالمللی انرژی اتمی دسترسی کامل به برنامه هستهایاش بدهد و تعهد خود را به پیمان عدم اشاعه هستهای (NPT) مورد تاکید قرار دهد.
باقی ماندن بقیه ذخایر اورانیوم غنیشده 60 درصد و 20 درصد هم یک موضوع اساسی است، در کنار این باید در اختیار داشتن هرگونه قطعات سانتریفیوژ و دیگر تجهیزاتی که میتواند برای تسلیحاتیسازی برنامه هستهای مورد استفاده قرار گیرد نیز مورد بررسی قرار گیرد. تردیدی وجود ندارد که مقامهای ایرانی به این الزامات اعتراض خواهند کرد و به اظهارات شخص دونالد ترامپ اشاره خواهند کرد که دیگر تهدیدی از سوی برنامه هستهای ایران وجود ندارد. به صورت مشخص ایران حاضر به تسلیم برنامه غنیسازی اورانیوم خود نخواهد شد.
ایران استدلال خواهد کرد که بازسازی تاسیسات هستهایاش سالها زمان خواهد برد و جامعه جهانی باید در این دوران گامهایی برای اعتمادسازی بردارد تا به تدریج نگرانیها در مورد برنامه هستهای ایران برطرف شود. در چنین شرایطی ایالات متحده باید تدابیر ویژه مذاکراتی در پیش بگیرد و شاید در مورد همکاریهای هستهای از جمله ساخت راکتورهای جدید به عنوان ابزاری برای ارزیابی احتمال در نظر گرفتن حق غنیسازی در آینده گفتوگو کند. شرط ساخت چنین راکتورهایی میتواند این باشد که این نیروگاهها سوخت مورد نیازشان را از خارج وارد کنند تا دستکم برای چند سال یا حتی چند دهه موضوع غنیسازی ایران بایگانی شود.
بازار ![]()