چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۴
خواندنی ها

خودکار امضای زنگزور توی جیب رضاخان

خودکار امضای زنگزور توی جیب رضاخان
ایرانیان جهان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست «مهم نیست این تپه‌ها برای چه کسی باشد.» این نظر رضا پهلوی درباره ...
  بزرگنمايي:

ایرانیان جهان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
«مهم نیست این تپه‌ها برای چه کسی باشد.» این نظر رضا پهلوی درباره واگذاری رشته‌کوه‌های راهبردی آرارات بود. 87 سال پیش نمایندگانی از ایران، افغانستان، ترکیه و عراق در کاخ سعدآباد دور هم جمع شدند و در این دیدار، حکومت پهلوی تصمیم گرفت این ارتفاعات را مفت و مجانی به ترکیه بدهد. اتفاقی که علاوه‌بر جدا کردن بخشی از خاک کشور، آثاری از خود برجای گذاشته که تا امروز ایران را درگیر مسائل مختلف کرده است. این تصمیم که در چهارچوب پیمان سعدآباد گرفته شد، امروز با طرح پروژه کریدور زنگزور توسط آذربایجان و ارمنستان، ابعاد تازه‌ای پیدا کرده و آسیب‌پذیری ایران را در این منطقه به‌شدت افزایش داده است. برخی کارشناسان معتقدند کریدور زنگزور که هدف آن اتصال جمهوری آذربایجان به منطقه خودمختار نخجوان از طریق خاک ارمنستان است، در صورت اجرا می‌تواند دسترسی ایران به اروپا و روسیه از طریق ارمنستان را به‌شدت محدود یا حتی قطع کند. این وابستگی راهبردی، به طور بالقوه، نفوذ ایران در منطقه قفقاز را کاهش می‌دهد و می‌تواند منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی ایران را به خطر اندازد.طی روز‌های اخیر، رئیس‌جمهور آذربایجان و نخست‌وزیر ارمنستان با همراهی ترامپ توافق صلح امضا کردند و علاوه‌بر این مقدمات واگذاری کریدور زنگزور به یک شرکت ارمنی-آمریکایی در حال انجام است. موضوعی که فرضیه نزدیکی آمریکا و ناتو به مرز‌های ایران را پررنگ می‌کند و باعث شده نگرانی‌ها از بابت این پروژه بیشتر شود. در این میان، واگذاری آن «تپه‌ها» در دوره پهلوی نقشی حیاتی در ایجاد این آسیب‌پذیری داشته و فارغ از فرصت‌ها امروز افکار عمومی را هم درگیر کرده است. 
کریدور زنگزور در سعدآباد
تاریخ همیشه محل بحث و اختلاف بوده، اما قرار دادن مدارک و اسناد در کنار یکدیگر می‌تواند بسیاری از پرسش‌های تاریخی را پاسخ دهد. موضوع جداشدن رشته‌کوه‌های آرارات از خاک ایران یکی از همین موارد است. این رشته‌کوه‌ها، به دلیل موقعیت جغرافیایی منحصربه‌فرد خود در مجاورت مرز‌های ایران، ترکیه و ارمنستان، از اهمیت ژئوپلیتیکی فوق‌العاده‌ای برخوردار بودند. بااین‌حال در دوره‌هایی از تاریخ، این اهمیت نادیده گرفته شده است. 
در 17 تیر 1316، وزرای خارجه ایران، ترکیه، عراق و افغانستان در کاخ سعدآباد جمع شدند تا پیمان عدم تعرض سعدآباد را امضا کنند. این پیمان که هدف آن همکاری و مشورت در اختلافات بین‌المللی و پرهیز از اقدامات نظامی علیه یکدیگر بود، از جنبه‌های مختلفی به ضرر ایران و به سود سه کشور دیگر، به‌ویژه ترکیه، تمام شد. بر اساس این پیمان، ایران بخش‌هایی از ارتفاعات آرارات را به ترکیه واگذار کرد. این واگذاری که بدون گرفتن امتیاز برابر و متناسب صورت گرفت، عملاً خاک باارزش کشور را مفت و مجانی فروخت و ایران را از یک منطقه مهم استراتژیک محروم کرد. 
مگر مهم است «این تپه‌ها» برای کی باشد؟
رضاشاه این پیمان را «بی‌سابقه» و «مدد بزرگی به بقای صلح در جهان» خواند، اما بعد‌ها مشخص شد که این واگذاری چه تبعات سنگینی برای ایران به دنبال داشته است. سرلشکر حسن ارفع، رئیس ستاد ارتش ایران، در خاطرات خود به این موضوع اشاره می‌کند. او در ملاقاتی با رضاشاه تلاش می‌کند اهمیت تپه‌ها و مناطق استراتژیک در مرز با ترکیه را توضیح دهد، اما با پاسخ عجیبی از جانب شاه روبه‌رو می‌شود. رضاشاه در پاسخ به نگرانی‌های ارفع می‌گوید: «مهم این است که ما با هم دوست باشیم... منظور من این است که دودستگی و جدایی که بین ایران و ترکیه از چندین صدسال وجود دارد... از میان برود. مهم نیست که این تپه از آن که باشد.» این دیدگاه منجر به واگذاری بی‌قیدوشرط یکی از حساس‌ترین مناطق مرزی ایران شد. 
سند ساواک و «ژست کریمانه» رضا پهلوی
یک سند ساواک مربوط به سال 1349، ابعاد دیگری از این واگذاری را روشن می‌کند. این سند که حاصل رصد گفت‌وگو‌های خصوصی اللهیار صالح، یکی از سیاستمداران دوره پهلوی است به نقل از او به ماجرای بحرین و مقایسه آن با واگذاری آرارات می‌پردازد. صالح در این گفت‌وگو به نقل از یک سناتور آمریکایی می‌گوید: «شاهنشاه ژست کریمانه‌ای در خصوص بحرین نشان داده‌اند، همان‌طوری که پدر معظم‌له در موقع مسافرت به ترکیه همین ژست را در واگذاری مرتفعات آرارات به دولت ترکیه نشان دادند.»
این عبارت «ژست کریمانه» به‌وضوح نشان می‌دهد که واگذاری آرارات نه از سر ضعف نظامی یا اجبار، بلکه از یک رویکرد سیاسی خاص ناشی شده بود. رویکردی که در آن، حفظ روابط دوستانه با کشور‌های همسایه، حتی به قیمت ازدست‌دادن بخش‌های مهمی از خاک کشور، در اولویت داشت. این «ژست کریمانه» که در زمان رضاشاه منجر به واگذاری آرارات شد، در زمان پسرش محمدرضاشاه نیز در ماجرای بحرین تکرار شد. 
آثار تراژدی تلخ تاریخی
اثرات این واگذاری‌ها، امروز در بحث کریدور زنگزور خود را نشان می‌دهد. اگر کوه‌های آرارات همچنان در دست ایران بود، وضعیت ژئوپلیتیکی منطقه به‌طور قطع متفاوت بود. ترکیه در حال حاضر برای دسترسی به نخجوان، تنها یک مرز بسیار محدود با آن دارد. اگر ارتفاعات آرارات در کنترل ایران قرار داشت، ترکیه برای رسیدن به نخجوان دو راه بیشتر نداشت؛ یا باید با ارمنستان وارد یک درگیری جدید می‌شد تا مسیری مشابه کریدور زنگزور بسازد، یا باید از طریق خاک ایران به آذربایجان وصل می‌شد. باتوجه‌به تبعات امنیتی گزینه اول، وابستگی به مسیر ایران احتمالاً گزینه محتمل‌تری برای ترکیه بود. 
به‌این‌ترتیب، اگر این تراژدی تلخ تاریخی رخ نمی‌داد، امروز به‌جای اینکه نگران تغییر مرز‌های جغرافیایی، تهدیدات ژئوپلیتیکی و انحصار ترانزیتی در منطقه باشیم، این ترکیه بود که برای استفاده از مسیر ایران، حداکثر تلاش خود را به کار می‌بست و دست برتر با ایران بود. 
واگذاری آرارات در دوره پهلوی، نمونه‌ای از تصمیم‌های استراتژیک نادرستی است که پیامد‌های آن تا دهه‌ها بعد نیز ادامه پیدا می‌کند. امروز، با طرح پروژه کریدور زنگزور که ظاهراً قرار است با اسم «مسیر ترامپ» کلید بخورد، ایران در موقعیتی قرار گرفته است که باید با پیامد‌های آن تصمیم تاریخی مقابله کند. هرچند این طرح مدت‌هاست مطرح شده و چیزی از پیش نبرده؛ اما سایه‌هایی از خطر ایجاد کرده که مقامات بلندپایه کشور هم درباره آن به کشور‌های عامل هشدار داده‌اند. 
سلطنت‌طلب‌ها و برنامه ایران‌فروشی
سلطنت‌طلب‌ها بعد از 88 سال برنامه‌هایی برای آینده ایران مطرح می‌کنند که خطرشان کمتر از همان فاجعه بخشیدن آرارات نیست. آن‌ها در جلسات و رسانه‌های خود حتی از «نگاه مجدد به مرز‌های ایران» حرف می‌زنند. شهرام همایون، فردی از درون همین جریان هشدار داده که در میان سلطنت‌طلب‌ها نوعی کودتا رخ داده و افرادی مثل امیرحسین اعتمادی به اسرائیل پیشنهاد می‌دهند کدام نقاط ایران را هدف قرار دهد. 
 امیر طاهری، دیگر تحلیلگر اپوزیسیون هم می‌گوید توطئه‌ای در جریان است برای حذف حق ملت ایران، پاک‌کردن تاریخ و فرهنگ و در نهایت تغییر مرز‌های کشور و سپردن ارتش به دست یک قدرت خارجی. 
حتی چهره دیگری از منتقدان خارج‌نشین سلطنت‌طلب‌ها هم می‌گوید: «ایران نه بیچاره شده و نه درمانده که رضا پهلوی بخواهد برایش برنامه بریزد. شازدگی و مازدگی دیگر تمام شده. من ناراحتم از اینکه این‌ها مردم ایران را تحقیر می‌کنند. مگر مرز‌های ایران مشخص نیست که شما در برنامه‌هایتان عنوان «نگاه مجدد به مرز‌های ایران» را آوردید؟!» درهرحال اگر چیزی که در ذهن متوهم سلطنت‌طلب‌هاست پیاده شود، نتیجه‌اش برای ایران شبیه همان ماجرای آرارات خواهد بود. آن روز اسمش آرارات بود، امروز ممکن است زنگزور باشد، فردا جای دیگری از ایران.
بازار


نظرات شما